تعداد بازدید: ۴۰۳
کد خبر: ۲۰۳۸۷
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰ - 2024 15 June
گفتگو با زینب راهپیما
سخت دنبال کار بود؛ اما کاری به تورش خورده بود که با رؤیایش همخوانی نداشت، از آن دست دخترانی هم نبود که به راحتی پا عقب بکشد.
خبرنگار: سمیه نظری

با آنکه رشته‌اش کارشناسی حسابداری بود، اما مربی تعلیم و آموزش رانندگی شد.

به هوای یک اتاق و میز کار رفتم

زینت راهپیما ۳۴ ساله، زاده شهر نی‌ریز و بزرگ‌شده شهر قطرویه است، رانندگی را از نوجوانی دوست داشته، ۲۰ ساله بود که گواهینامه پایه دو را گرفت. کارشناسی، حسابداری خوانده و چندسالی مرتبط با رشته‌اش کار کرده، اما به دلیل فشار کاری آن را رها کرد. چند جایی به عنوان حسابدار دعوت به کار شد، اما درخواستشان را رد کرد تا اینکه یکی از آشنایان به او گفت آموزشگاه رانندگی امید نیاز به نیرو دارد، می‌گوید: «تصورم بر این بود که یک کار اداری است یک اتاق و میزکار....  

اما وقتی رفتم، متوجه شدم که مربی برای تعلیم می‌خواهند جا خوردم، دوست نداشتم حتی باور این شغل هم برایم سخت بود. در ابتدا مخالفت کردم، اما، چون به پولش نیاز داشتم، قبول کردم گفتم حداقل تجربه‌اش کنم. اما الان ۵ سالی می‌شود که اینجا کار می‌کنم و روز به روز بیشتر عاشق شغلم می‌شوم.»

سال ۱۳۹۸ در آموزشگاه مشغول به کار شد، سخت بود و وقت‌گیر؛ اما بدش نیامد، برایش تنوع داشت، جو صمیمی و دوستانه بین مربیان و کارکنان را که دید تصمیم گرفت تمام سعی‌اش را کند تا کارش را خوب انجام دهد و اینگونه بود که همان سال اول به عنوان مربی نمونه برگزیده شد؛ ادامه می‌دهد: «وقتی کاری را قبول می‌کنم ذهنم زیاد درگیر آن می‌شود، دوست دارم تمام انرژی‌ام را بگذارم تا نتیجه کارم عالی شود. اگر هنرجویی از من سؤالی را می‌پرسید یا خودم احساس می‌کردم با روش تدریس من، یاد نمی‌گیرد سعی می‌کردم روش‌های زیادی تمرین کنم تا آسانترین روش را به او یاد دهم. اولین روز تعلیم وقتی از بین ۵ هنرجویی که داشتم یکی از آن‌ها جلسه اول در هر دو آزمون قبول شد انگیزه‌ام برای ادامه کار بیشتر شد و سعی کردم زیادتر از قبل تلاش کنم.»

⭕  نقص فنی که ماشین را نابود کرد

علت پیشرفت زینت راهپیما این است که دنبال چرایی برای جواب به تک‌تک سؤالاتی است که در ذهن خود یا هنرجو به وجود می‌آید، می‌گوید: «آموزش رانندگی به خانم‌ها سخت نیست، فقط باید علت سخت‌گرفتن در آن‌ها را پیدا کرد، به جرئت می‌توانم بگویم خانم‌ها استعداد رانندگی خوبی دارند، اما متأسفانه استرس‌شان جلو یادگیری و پیشرفت آن‌ها را می‌گیرد؛ من همیشه سعی می‌کنم جلسه اول را به هر روشی که شده دنبال برطرف‌کردن استرس آن‌ها باشم.»
سال ۱۴۰۰ در یکی از روز‌های پایانی سال که برای تعلیم سمت آسیاب‌آبادزردشت رفته بود بر اثر نقص فنی ماشینش آتش گرفت، ماشین سوخت و رؤیا‌هایی که در سر داشت باد هوا شد. چهارپنج‌ماه بیکاری و قسط‌های عقب افتاده. دیگر حال و حوصله دنبال کار دویدن، نداشت. مسئول آموزشگاه ماشینی در اختیارش گذاشت تا کارش را ادامه دهد. اما باز درآمدش جوابگو نبود و وقت آزادش زیاد بود ولی او سرسخت‌تر از آن بود که شانه خالی کند، به پیشنهاد یکی از دوستانش سمت بلاگری و ادمینی رفت تا به روزمرگی‌ها و تعلیم به صورت آنلاین بپردازد؛ ادامه می‌دهد: «دوستم من را می‌شناخت و می‌دانست هم علاقه به آموزش رانندگی دارم، هم استعداد بلاگری. پیشنهاد داد با راه‌اندازی پیج اینستاگرامی هم کارت را ادامه بده و هم تبلیغات قبول کن تا درآمدی مازاد داشته باشی. با ذوق و علاقه پیج را، راه انداختم بازدهی خوبی داشت فالورهایم روز به روز بیشتر شد، استوری تبلیغ قبول کردم، اما وقتی میانگین گرفتم درآمدش نسبت به وقت و هزینه اینترنت مقرون به صرفه نبود از طرفی بعضی‌ها هم که تبلیغات داشتن شروع کارشان بود و پرداخت همین هزینه هم برایشان سخت بود. عطای درآمد تبلیغات را به لقایش بخشیدم و به همین آموزش آنلاین در پیج اکتفا کردم.»

یک اتفاق قشنگ؟!

راهپیما اولین نفری است که در شهرستان‌های استان فارس پیج تعلیم رانندگی دارد، اما، چون تمام وقتش درگیر تولید محتوا بود، تصمیم گرفت حذفش کند، اما اتفاق قشنگی برایش افتاد که منصرف شد؛ ادامه می‌دهد: «تولید محتوا برایم سخت نبود، چون راحت موضوع پیدا می‌شد خیلی از محتواهایم تجربیات و اتفاقاتی بود که برای خودم پیش آمده بود، محتوای پیجم مشکلات هنرجوهایم یا سؤالاتی که به دایرکتم می‌فرستادند، بود. اما قسمت قشنگ ماندگاری پیجم این بود که در یکی از مغازه‌های نی‌ریز خانمی را دیدم که با حس و حال خوبی به من گفت من سالهاست گواهینامه گرفته بودم، اما می‌ترسیدم رانندگی کنم پیج شما را که دیدم جرئت رانندگی را پیدا کردم و الان دیگر از رانندگی نمی‌ترسم. حتی بار‌ها و بار‌ها کسانی من را دیدند و از پیج و محتوای آن تعریف و تمجید کردند که این دلخوشی‌های مخاطبان، باعث ماندگاری پیجم شد.»

صحبت از سختی‌های کار که می‌شود، یادش به گذشته‌ای می‌افتد که چقدر سختی‌ها و مشکلات را پشت سر گذاشت و روز به روز قوی‌تر شد؛ می‌گوید «هیچ کاری صدِصد نیست هر کاری آسانی و سختی‌های خودش را دارد کار قبلی من حسابداری بود ذهنم شب و روز درگیر حساب و کتاب بود، اما اینجا علاوه بر ذهنم، استهلاک ماشین هم است. کار اگر به دل بنشیند سختی‌هایش را هم به جان می‌خری.  

مردم نی‌ریز مردمانی با فرهنگ هستند دیدم جا‌های دیگر مربیان می‌نالند که موتورسواران اذیت می‌کنند، اما نی‌ریز ما نه؟! مردم درک می‌کنند و با اذیت و بوق‌زدن‌های بیجا استرس به راننده نوپا وارد نمی‌کنند.»

جای زن پشت ماشین لباسشویی است

تا بوده و هست! مرد‌ها اگر زنی را پشت فرمان می‌بینند؛ می‌گویند جای تو پشت ماشین لباشویی و ظرفشویی است! اما دوره و زمانه عوض شده الان تقریباً تعداد رانندگان خانم با مردان برابری می‌کنند، اما با این تفاوت که مردان اعتماد به نفس بیشتری دارند. ادامه می‌دهد: «فرق بین رانندگان خانم و آقا در این است که یک آقا هیچگاه بحث مالی برایش مهم نیست و اعتماد به نفس بالایی دارد؛ اما یک خانم کمتر خودش را باور دارد. یک خانم از ترس خسارت به ماشین یا از ترس نداشتن درآمد دیگر، هراس دارد، اما مرد نه! بحث مالی زیاد برایش مهم نیست. به خاطر همین است که استرس رانندگی در خانم‌ها بیشتر از آقایان است. همین موضوع در مربیان آموزشی زن و مرد هم صدق می‌کند وگرنه در نحوه آموزش هیچ فرقی ندارند.»

خانه‌نشینی بدون تسهیلات بازنشستگی

درآمد شغل مربی تعلیم، متغیر است اگر ماشین خراب نشود، آن ماه، درآمد خوبی دارد. ولی اگر بیفتد روی خرج که وامصیبتا!  

اما مشکلاتی که ته ذهن خانم راهپیما بد نشسته بحث بیمه است. می‌گوید: «مربیان آموزش رانندگی مجبورند ۱۰ ساعت مداوم گرمی تابستان و اشعه خورشید را تحمل کنند حال اگر حمایتی نباشد بدن و چهره مربی و انگیزه روز به روز تحلیل می‌رود و وقتی به خودشان می‌آیند که خانه‌نشین شده، نه سرمایه‌ای برایش مانده و نه از تسهیلات بازنشستگی خبری است. به خاطر همین بزرگترین مشکل مربیان آموزشی بیمه است که نه می‌شود ماشین را بیمه بدنه کرد و نه بیمه بازنشستگی دارند.»

معتقد است که جامعه، اعتماد‌به‌نفس رانندگی را از بانوان گرفته است. توصیه‌ای به بانوان دارد و می‌گوید: «اعتماد به نفس داشته باشند و خودشان را باور کنند، آموزش ببینند و رانندگی را بر خلاف فکرش که سخت و غیرقابل باور است، آسان بگیرند چرا که بانوان در زمینه رانندگی حرفی برای گفتن دارند. اگر کاری را انتخاب می‌کنند، با اشتیاق به دنبال آن کار بروند، نه ازسرناچاری.
در هرشغلی صبر را پیشه راه خود کنند چرا که همه مشاغل سختی‌های خاص خود را دارد.»

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها