تعداد بازدید: ۶۱۴
کد خبر: ۱۶۷۷۸
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۱ - 2023 20 May
گفتگو با زنان و مردان رها یافته از اعتیاد
چقدر شاد و سرزنده بودند کسانی که یک روز نام معتاد را یدک می‌کشیدند. کسانی که خنده‌هایشان از ته دل بود و اشک‌هایشان از سر شوق.
خبرنگار: فاطمه زردشتی نی ریزی

افرادی که برخی از آن‌ها اگر خودشان اعتراف نمی‌کردند، حتی در مخیله‌ات هم نمی‌گنجید که روزی معتاد بوده باشند و گوشه‌نشین.

در همایش انجمن معتادان گمنام جا برای سوزن انداختن نبود. از معتادان سی روز ترک گرفته تا معتادان بالای سی سال ترک در جلسه حضور داشتند و شور و حالی وصف‌نشدنی در فضا حکمفرما بود.

گپ و گفتی با چند تن از آن‌ها انجام دادیم.

بی‌خبری از زندگی...
خانم ر ۵۴ ساله است. ظاهری امروزی و شاداب دارد. از سال ۱۳۷۵ و به خاطر بیماری صرع کشیدن مواد را شروع کرده و همین باعث شده دیگر نتواند آن را ترک کند.

می‌گوید: «هفت سال درگیر مواد سیاه بودم. گفتند موقع تشنج مواد بکشی جواب می‌دهد؛ اما تأثیری نداشت که هیچ، باعث شد سال‌ها درگیر آن شوم. خسته شده بودم از مواد، همین شد که وارد جلسات NA شدم و خدا را شکر توانستم اعتیادم را ترک کنم.»

بی‌خبری از زندگی‌اش را بدترین خاطرات روز‌های اعتیاد می‌داند و می‌گوید: «اکثر مرد‌ها به خاطر فشار زندگی به دام اعتیاد گرفتار می‌شوند و این باعث می‌شود همسران این مرد‌ها نیز به دلیل کمبود محبت به مواد پناه ببرند و در این میان، بیچاره فرزندانی که این وسط قربانی می‌شوند.»

خانم ر می‌گوید: «از خدا می‌خواهم تمام افرادی که هنوز در دام اعتیاد گرفتارند، به درک این مطلب برسند که مواد هیچ کاری برای هیچ‌کس نمی‌کند و تنها زندگی‌اشان را به فنا می‌دهد.»

نمی‌میرند از بی‌موادی!
م. خانم ۴۵ ساله‌ای است که از ۲۰ سالگی مصرف مواد سیاه را شروع کرده و پس از ۱۰ سال تصمیم به ترک آن گرفته است.‌

می‌گوید: «شوهرم مصرف‌کننده بود و همین باعث شد رفته‌رفته من هم در دام اعتیاد گرفتار شوم. مصرف مواد، زندگی‌ام را به سیاهی کشاند. زندگی‌ام آشفته شده بود و تمام فکر و ذهنم شده بود مواد و مواد. یک زمان به خودم آمدم که دیگر حتی تعادل نداشتم کار‌های روزمره‌ام را انجام دهم. در انزوا فرو رفته بودم و حتی در را به روی مادرم هم باز نمی‌کردم. به خاطر رفتارم، بچه‌هایم پرخاشگر و منزوی شده بودند و زندگی‌ام داشت به معنای واقعی از هم می‌پاشید. همین شد که به جلسات NA وصل شدم و این تأثیر زیادی در زندگی‌ام داشت. به خاطر همین جلسات هم هست که ۱۵ سال است به سمت مصرف مواد نرفته‌ام.»

او بیکاری و بی‌پولی مردم را عامل اصلی اعتیاد می‌داند و می‌گوید: «علاوه بر این، مواد سنتی و صنعتی در جامعه زیاد و قابل‌دسترس است.»

صحبت خانم م، به افرادی که هنوز در دام اعتیاد گرفتارند، این است: «نترسند از بی‌موادی. نمی‌میرند از بی‌موادی؛ همان طور که من نمردم. همان طور که بقیه افرادی که ترک کردند نمُردند. مواد برایشان هیچ کاری نمی‌کند؛ همانطور که برای ما کاری نکرد. این را بدانند که می‌توانند با ترک اعتیاد، روز‌های قشنگی در زندگی‌اشان داشته باشند.»

یک روز هم دیر است...
بعد از تولد فرزند دومش بود که خانم م. ۳۹ ساله شروع به کشیدن تریاک کرد. ۲۰ سال بیشتر نداشت و در روستایی که زندگی می‌کرد، اعتیاد مردان و حتی زنان یک مسئله عادی بود.‌

می‌گوید: «بیشتر زنان روستایمان مصرف‌کننده بودند. روز‌ها پیک‌نیک را می‌گذاشتند جلویشان و شروع می‌کردند به مصرف مواد. بچه دومم که به دنیا آمد، درد داشتم و همین شد که مادرشوهرم تریاک را گذاشت جلویم و گفت بکش تا آرام شوی. کشیدم و کمی دردم بهتر شد؛ اما‌ای کاش نشده بود. نُه سال اعتیاد داشتم تا این که از طریق دایی‌ام با انجمن آشنا شدم. فکر می‌کنم برای ترک اعتیاد باید به یک منبع معتبر وصل شد. منبع معتبری مانند NA. چون ترک کردن مواد به تنهایی واقعاً کار مشکلی است.»

در مورد آمار بالای اعتیاد می‌گوید: «مردم از پس مشکلاتشان بر نمی‌آیند و برای رویارویی یا بهتر بگویم برای فرار از مشکلات‌شان، آسانترین راه را که همان مصرف مواد مخدر است انتخاب می‌کنند؛ غافل از این‌که این راه، بدترین راه است و نه تنها مشکل‌شان رفع نمی‌شود، بلکه بیشتر هم می‌شود.»

توصیه خانم م. به کسانی که تابه حال ترک نکرده‌اند این است: «همین امروز تصمیم بگیرند ترک کنند، همین حالا. یک روز هم دیر است. بدترین خاطره زمان اعتیادم این است که کنترلی بر زندگی‌ام نداشتم. نه مدیریتی، نه چیزی. بچه‌هایم را مدام کتک می‌زدم و این بدترین خاطره‌ام از آن روزهاست.»

اشتیاقی برای زندگی کردن نداشتم
۳۹ سال دارد.۱۰ سال اعتیاد داشته و ۸۰ روز است که لب به مواد نزده است.

می‌گوید: «شوهرم مصرف‌کننده بود و من هم به تدریج در دام اعتیاد گرفتار شدم. روز‌های بدی بود روز‌های مصرف مواد. هیچ انگیزه و اشتیاقی برای زندگی کردن نداشتم، برای غذادرست کردن، جارو کردن، خیابان رفتن، برای هیچ چیز... گاهی به ترک فکر می‌کردم؛ اما حس می‌کردم زندگی بدون مواد ترس دارد تا این که با جلسات NA آشنا شدم و باعث شد ترک کنم.»

صادقانه اعتراف می‌کند: «اعتیاد وحشتناک است و ذهن آدم را به شدت درگیر می‌کند. نمی‌توانم به طور قطع بگویم که اعتیاد را کنار گذاشته‌ام. شاید شرایط به نحوی پیش برود که دوباره به سمت مواد کشیده شوم که البته امیدوارم این اتفاق نیفتد.»

سرگرمی به نام مواد مخدر 
حسن ۴۹ ساله است. در ۱۷ سالگی به سمت مواد کشیده شده. ۱۵ سال شیره و تریاک مصرف می‌کرده و به قول خودش الان ۱۶ سال و دوماه است که مواد مصرف نمی‌کند.‌

می‌گوید: «در ایران هیچ سرگرمی و تفریحی نیست. اکثر مردان مصرف مواد را یک سرگرمی می‌دانند؛ غافل از این که وقتی به عمق آن وارد می‌شوی، می‌بینی زندگی‌ات را نابود می‌کند.»

در مورد خاطرات دوران مصرفش می‌گوید: «همه‌اش تلخ است، همه‌اش بد. هیچ خاطره شیرینی نیست. مواد وسوسه‌انگیز است و خدا را شکر امروزه راه تازه‌ای به نام NA پیدا شده که می‌توان با آن، وسوسه و اشتیاق مواد را کم کرد و به زندگی سالم برگشت.»

مصرف مواد و اشک مادر
سعید ۳۸ ساله است. از ۱۷ سالگی و با تعارف و اصرار بچه‌های دانشگاه مصرف مواد سنتی را شروع کرده و ۸ سال مصرف‌کننده بوده است.‌

می‌گوید: «چندین بار ترک کردم و چندین راه را امتحان کردم که فایده‌ای نداشت تا این که با جلسات NA آشنا شدم و خداراشکر ۱۲ سال است که پاکم.»

اشک مادرش را بدترین خاطره دوران اعتیادش می‌داند و معتقد است: «افرادی که اعتیاد دارند، بیشتر از لحاظ روحی و روانی مشکل دارند تا از لحاظ جسمی. خیلی از افراد از نظر جسمی ترک می‌کنند؛ اما از لحاظ روحی همچنان ذهن‌شان درگیر مواد مخدر است. همین است که دوباره به سمت اعتیاد کشیده می‌شوند. اما جلسات NA باعث شده تا بتوانیم از لحاظ روحی و روانی نیز اعتیاد را کنار بگذاریم.»

وی موارد مختلفی مانند همجواری با افغانستان، مشکلات خانوادگی و کمبود تفریح برای جوانان را عوامل اصلی اعتیاد می‌داند و به کسانی که هنوز درگیر موادند توصیه می‌کند برای یک بار هم که شده انجمن معتادان گمنام را امتحان کنند و تأثیر آن را ببینند.

تا خود آدم نخواهد، معتاد نمی‌شود 
باقر ۵۴ ساله است. از ۱۷ سالگی معتاد شده و در ۲۰ سال زمان مصرفش، به جز مواد صنعتی، همه مواد سنتی را استفاده کرده است.‌

می‌گوید: «کسی، کسی را معتاد نمی‌کند و تا خود آدم نخواهد، معتاد نمی‌شود. یک زمانی بر اثر مصرف زیاد مواد مخدر تمام بدنم را عفونت گرفت و بیهوش شدم. چند روز بیهوش بودم و تا ۴۵ روز میلی به غذا نداشتم. بعد از آن، پیام انجمن به من رسید و از من دعوت شد در جلسات NA شرکت کنم. الان ۷ سال است که با کمک انجمن و دوستان انجمنی پاکم و تازه حس می‌کنم زندگی کردن یعنی چه.»

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها