خیابان «کیمیاگر» در روستای رسولآباد (تاج آباد) همان خیابانی است که حسابی در فضای مجازی سر و صدا کرد و به اصطلاح «ترند» شد تا جایی که «پائولوکوئیلو» نویسنده کتاب کیمیاگر هم در صفحه اینستاگرامش عکس این کوچه را منتشر کرد.
روستای تاج آباد
کوچههای این روستا به نام شاهکارهای ادبی ایران و جهان نامگذاری شدهاست. جالبتر اینکه روی دیوار هر کوچه یک کیوآرکد هم نصب شده تا دسترسی به همان کتاب صوتی برای رهگذران مشتاق محتوای کتاب، امکانپذیر باشد. کتاب در این روستا فقط در کتابخانه روستا نیست و در پست بانک، آرایشگاه مردانه و دو قهوهخانه هم در دسترس اهالی است. خلاصه کلام اینکه اهالی این روستا دل در گرو کتاب دارند و میشود گفت ادبیاتیترین روستای ایران همینجا در شهرستان بهار استان همدان جا خوش کردهاست.
راهاندازی کتابخانه در روستا هم به سال ۱۳۸۴ برمیگردد؛ کتابخانهای با یک قفسه و ۱۱۳ جلد کتاب. اهالی خوب یادشان هست که ایده توسعه کتابخانه هم از سوی «قباد یاری» یکی از اهالی روستا که مدتی رئیس شورای روستا هم بود، اجرایی شد.
او به همه ایمیلهایی که در سایتهای مرتبط با کتاب میدید، ایمیل میزد و برای روستا درخواست کتاب میکرد. سیل کتابها که به روستا سراریز شد، سر و سامان دادن و تجهیز کتابخانه هم موضوع مهمی شد. گازرسانی به روستا و وجود حمام در خانهها سبب شد تا حمام قدیمی روستا بیاستفاده بماند و به همت اهالی سال ۱۳۹۰ به کتابخانه «زانیار» تبدیل شود.
زانیار در زبان کردی به معنای صاحب دانایی است. کتابخانهای که میزبان کلاسهای نهضت سوادآموزی برای بزرگترها و زبان انگلیسی و مهارتهای اجتماعی برای کودکان و نوجوانان هم هست.
به «بهشت گمشده» دعوتید
بعد از سر و شکل گرفتن کتابخانه، اهالی ۲ سال پیش، به فکر نامگذاری کوچهها افتادند. میخواستند شیوه آدرس دادن در روستا هم بهروز باشد. به اسم کشورها فکر کردند و بعد به این نتیجه رسیدند که چه اسمی بهتر و ماندگارتر از نام کتابهای شاخص. فعالان کتابخانه به ۱۹۷ کتاب شاخص رسیدند و بعد با رایگیری ۷۰ نام را برای کوچهها انتخاب کردند.
«فردین یادگاری» دهیار روستا به همشهری میگوید: «از ۸۰ کوچه روستا ۷۰ کوچه به نام شاهکارهای ادبی ایران و جهان و افراد سرشناس و محبوب کشور نامگذاری شدهاند. کتابخانه زانیار ۷ هزار جلد کتاب دارد. جمعیت روستا هم ۲۲۱۵ نفر است که ۷۵۰ خانوار را دربرمیگیرد».
او درباره سواد داشتن اهالی میگوید: «نمیشود بگوییم که بیسواد نداریم، اما با قطعیت میگوییم که اهالی این روستا اهل کتاب هستند».
داستان انتخاب اسم برای ورودی روستا هم از زبان «قباد یاری» شنیدنی است: «برای اسم ورودی روستا به ۷ اسم رسیدیم. ۵۳ درصد (۷۰۰ نفر) به بهشت گمشده جان میلتون رای دادند».
اسکن کن، گوش بده
یاری درباره همگام بودن کتابخانه با تکنولوژی روز هم اینطور میگوید: «در برخی از کوچهها درست زیر تابلوی کوچه یک کیوآر کد نصب شده تا اهالی یا گردشگران به راحتی بتوانند با اسکن کیوآر کد بخشی از کتابی را که اسمش روی کوچه است، به شکل کتاب صوتی گوش کنند».
او معتقد است این کار برای جلب گردشگر مفید است و ادامه میدهد: «هر چند کاروانسرای روستا به عنوان دومین کاروانسرای مدور ایران ثبت جهانی شده، اما این روستا هنوز روستای هدف گردشگری نیست در حالی که ظرفیت تبدیل به روستای گردشگری را دارد».
کتاب فقط در کتابخانه نیست
در پست بانک، آرایشگاه مردانه و دو قهوه خانه روستا و یک خیاطی زنانه کتابها روی صندلی چیده شدهاند. برخی از اهالی که کمتر مسیرشان به کتابخانه میافتد از همین جا کتاب برمیدارند و میخوانند. دهیار روستا میگوید: «برخی یادشان میرود که دوباره کتاب را سرجاش بگذارند، اما مهم نیست. کتاب باید دست به دست شود و خوانده شود».
اهالی روستا اسم یکی از کوچهها را به دلیل نشان احترام و ارادت خود به «کیهان کلهر» موسیقیدان و آهنگساز اهل کرمانشاه، به نام کیهان کلهر گذاشتهاند.
ساکنان کوچه «سووشون»
اسامی کتابها اوایل برای برخی روستاییان غریب و ناآشنا بود. آنان به کتابخانه میرفتند و درباره اسم کوچهشان و موضوع کتاب میپرسیدند. یاری میگوید: «یادم هست اوایل چند نفر از ساکنان کوچه سووشون به کتابخانه آمدند و این کتاب را میخواستند. میگفتند میخواهیم بدانیم در چه کوچهای زندگی میکنیم».
بعد از اینکه کتابخانه زانیار سر زبانها افتاد و اهل قلم هم با این کتابخانه آشنا شدند، ناشران و نویسندگان نیز تازههای نشر را به روستا میفرستند و کتابخانه همیشه پر و پیمان و بهروز است. اهالی در انتخاب اسم کوچه وموقعیت آن هم ظرافت و سلیقه به خرج دادند. مثلاً اسم کوچهای را که به رودخانه روستا میرسد «دن آرام» گذاشتهاند. دُن اسم یکی از رودخانههای اصلی روسیه است و دن آرام اثر میخائیل شولوخف، شاهکار ادبی قرن بیستم است. جالب اینکه وقتی اهالی کوچه به کتابخانه رفتند و این کتاب را خواستند، در لیست کتابهای کتابخانه موجود نبود و بعد از آن خریداری شد.
کتاب یک لحظه هم در کتابخانه آرام نمیگیرد و مدام دست به دست میشود. «قباد یاری» معتقد است که خستگی کتابهای کتابخانه در نمیرود.