خبرآنلاین در این رابطه نوشت: همزمانی پخش یک مجموعه پرخرج تلویزیونی با توزیع یک سریال در شبکه نمایش خانگی، لطایف و دقایق زیادی را در خود نهفته دارد که اندکی تأمل در آنها میتواند برای خیلیها عبرتآموز باشد؛ بهویژه برای مدیران تلویزیون.
تماشای تقریباً رایگان یک مجموعه تلویزیونی ظاهراً باید برای مردم راحتتر باشد اما مردم به دیدن این مجموعه چندان رغبت نشان نمیدهند اما در عوض به خود زحمت میدهند و هر هفته در یک روز خاص راهی مغازههای دور و نزدیک میشوند و پول میدهند و دیویدی یک سریال موجود در شبکه خانگی را میخرند. جالب اینکه هر دو سریال تقریباً یک دوره تاریخی را روایت میکنند.
البته مجموعه تلویزیونی میتوانست به دلیل موضوع خاصی که به سراغ آن رفته است بسیار پرطرفدار باشد که به دلایلی نشد. نمیخواهیم در این یادداشت به مقایسه این دو سریال بپردازیم بلکه میخواهیم بگوییم حسن فتحی چگونه توانست هنرمندانه از ضعفهای آشکار تلویزیون استفاده کند و سریالی موفق را روانه بازار کند.
اگر در تلویزیون، موسیقی اینقدر با محدودیت و ممنوعیت مواجه نبود، اگر طرح موضوع عشق در تلویزیون اینقدر با کجفهمی و کجسلیقگی مواجه نمیشد و مردم میتوانستند ارتباط عاطفی سالم و عاشقانه را در قاب تلویزیون به تماشا بنشینند، اگر نام آوردن از مصدق در تلویزیون جرم محسوب نمیشد، اگر ادبیات معاصر در تلویزیون جزو محرمات به شمار نمیرفت، اگر سیاست صرفاً در تلویزیون در انحصار عده خاصی نمیبود و اگر تلویزیون کمی با خودش و جامعه ایرانی صادقتر بود، سریال شهرزاد به چنین توفیقی دست نمییافت.
این حرفها به معنای انکار هنرمندی حسن فتحی نیست. او کارنامهای روشن دارد؛ هم در تلویزیون و هم در سینما اما هنرمند در یک فضای تهی که اثر تولید نمیکند. او هوشمندانه به جامعهاش نگاه میکند و به قول یکی از هنرمندان، این جامعه است که به هنرمند پیشنهاد و سفارش میدهد. در تلویزیون، امکان اینکه پیشنهادات و سفارشات یک جامعه توسط یک هنرمند به تصویر کشیده شود وجود ندارد، پس هنرمند راهی دیگر برای ارتباط با مخاطب برمیگزیند؛ راهی که نه شرع آن را ممنوع کرده و نه عرف و نه عقل و نه اخلاق.
تنها کجسلیقگان و انحصارطلبانند که نمیخواهند به این خواستهها تن در دهند و نتیجهاش همین وضعیتی میشود که ملاحظه میفرمایید. مردم پای تماشای سریال تقریباً رایگان تلویزیونی نمینشینند اما حاضرند ٤٠٠٠ تومان هر هفته برای سریال مورد علاقهشان پرداخت کنند. تازه با اینکه به قانون کپی رایت هیچ اعتنا و عقیدهای هم ندارند، از روی دیویدی اورژینال کپی هم نمیکنند، برای سازندگان سریال هم دعا میکنند.
***
شهرزاد به خط پایان رسید و در تمجید آن سایتها و روزنامه های جهانی از جمله گاردین مطالبی نوشتند.
گاردین یکی از دلایل موفقیت شهرزاد را عبور از برخی خطوط قرمز رایج در شبکههای تلویزیون دولتی ایران دانست. باشد که تلویزیون ملی ما از میلی بودن خارج شود.