پنجشنبه هفته گذشته مصادف بود با سالروز کودتای مشترک انگلیس، آمریکا و دربار علیه دولت دکتر محمد مصدق در ٢٨ امرداد سال ١٣٣٢ خورشیدی که منجر به سقوط دولت ملی دکتر مصدق شد.
اگر تاریخ شروع نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران از ابتدا تا کودتا و مسائل بعد
از آن را مطالعه نماییم، درسهایی تاریخی دارد که برای شرایط کنونی جامعه
ما نیز مفید است؛ از این جهت به گوشههایی از آن اشاره مینماییم.
پس از اشغال ایران در شهریور ١٣٢٠ خورشیدی توسط قوای متفقین در جریان جنگ
جهانی دوم و تبعید رضاشاه به موریس و ژوهانسبورگ و شکسته شدن فضای پلیسی و
خفقان ١٦ ساله رضاشاهی، بیشتر روشنفکران و سیاستمداران مستقل و غیروابسته،
خواهان لغو قرارداد اکتشاف، استخراج و صدور نفت که در سال ١٩٣٣ میلادی بین
شرکت نفت انگلیس و رضاشاه امضاء شده بود، گردیدند.
این مسئله به مرور به خواسته عمومی تبدیل شد و مجلسین شورای ملی و سنای
ایران در اواخر اسفند سال ١٣٢٩ لایحه ملی شدن صنعت نفت ایران را تصویب
کردند و اجرای آن در سال ١٣٣٠ با نخستوزیری دکتر محمد مصدق آغاز شد.
در این مقاله مختصر، قصد پرداختن به فراز و فرودها و مسائلی که در جریان
خلع ید از شرکت انگلیسی حاکم بر صنعت نفت ایران پیش آمد و تبدیل به یک
مسئله بینالمللی شد، نداریم؛ چون از حوصله خوانندگان عزیز خارج است. کوتاه
شدن دست انگلیسیها از صنعت نفت با مخالفت شدید دولت انگلیس و پس از مدتی
دولت آمریکا روبهرو شد. مذاکرات زیادی توسط این دو دولت با دولت ایران
انجام شد تا بتوانند تعدیلی ایجاد کنند و ضمن تأمین منافع بیشتری برای
ایران، دست انگلیس هم بطور کامل از نفت ایران قطع نشود، اما دکتر مصدق به
هیچ وجه قبول نکرد و بر اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت اصرار ورزید.
شکایت دولت انگلیس به شورای امنیت سازمان ملل و دادگاه بینالمللی لاهه، راه به جایی نبرد و تهدید نظامی و آوردن کشتیهای جنگی به اروند و نزدیک آبادان نیز تأثیری در عزم راسخ مصدق نگذاشت. سرانجام آمریکا طرح کودتا برای سرنگونی دولت مصدق با اسم رمز «آژاکس» را آماده کرد و «چرچیل» نخستوزیر و «ایدن» وزیر خارجه وقت انگلیس با آن موافقت کردند. البته دولت انگلیس پس از ناامیدشدن از ادامه تسلط بر نفت ایران، طرحی را برای سقوط دولت مصدق تهیه کرده بود، اما در ادامه مسیر با دولت آمریکا و اجرای طرح «آژاکس» همراه شد.
کرومیت روزولت پسرعموی فرانکلین دلانو روزولت رئیس جمهور آمریکا که از
عناصر سازمان جاسوسی آمریکا (C.I.A) بود مأمور اصلی و پشت پرده عملیات
آژاکس بود. او بعدها خاطرات و نقش خود در این عملیات را در کتابی به نام
«کودتا» منتشر کرد که ناگفتههای زیادی در مورد نقش آمریکا، انگلیس و دربار
در آن وجود دارد. این کتاب به وسیله آقای محسن عسکری جهقی به فارسی
برگردانده و سال گذشته برای اولین بار در ایران منتشر شد.
او به طور سرّی در اولین ساعات بامداد یکشنبه یازدهم امرداد ١٣٣٢ در یک
ماشین ناشناس در محوطه کاخ سعدآباد با شاه ملاقات میکند و به شاه میگوید:
«من به نمایندگی از چرچیل و آیزنهاور خدمت اعلیحضرت رسیدهام. برای اطمینان
از این موضوع رئیسجمهور آیزنهاور شخصاً نمایندگی بنده را با بیان یک جمله
در سخنرانی فردا در سانفرانسیسکو تأیید میکند ... نخستوزیر چرچیل نیز با
بیبیسی هماهنگ کرده است که در اعلام نیمهشب بیبیسی تغییری جزئی داده
شود تا حضرتعالی از این بابت خیالتان راحت باشد. فردا شب گوینده بیبیسی
به جای آنکه بگوید الان نیمهشب است خواهد گفت: الان (مکث) دقیقاً نیمهشب
است.»(١)
کرومیت روزولت به عنوان عنصر اصلی کودتا هماهنگی با عوامل داخل و خارج کشور
را ادامه میدهد و مرحله به مرحله پیش میرود تا اینکه برنامه در روز
چهارشنبه ٢٨ امرداد ١٣٣٢ اجرا میشود. ارازل و اوباش سازماندهی شده از قبل
و شارژ شده از محل یک میلیون دلار مخفی شده در گنجهخانه (٢) «برادران
بوسکو»(٣) به سمت خانه دکتر مصدق واقع در خیابان طالقانی کنونی (تخت جمشید
سابق) راه میافتند و خانه را غارت و تخریب میکنند. رادیو را تصرف
میکنند و فردی با نام مستعار محسن میکروفون رادیو ایران را از دست
گویندهای که در آن لحظات بحرانی در حال اعلام قیمت غلات بود میگیرد و به
فارسی و انگلیسی میگوید: «زنده باد شاه»(٤) و به گفته روزولت دروغهای
هدفمند را میخواند:
«فرمان اعلیحضرت مبنی بر عزل مصدق از نخستوزیری به انجام رسید. نخستوزیر جدید ژنرال فضلا... زاهدی، هماکنون قدرت را در دست دارد و اعلیحضرت در راه بازگشت به وطن هستند.»(٥)
لازم به ذکر است که یک خلل در برنامه کودتا بوجود آمد و آن هم این بود که
قرار بود نیمهشب ١٨ امرداد، شاه متن فرمان عزل دکتر مصدق از نخستوزیری و
انتصاب فضلا... زاهدی به جای او را جداگانه امضاءکند و سپس صبح زود به
شمال سفر کند و منتظر نتیجه عملیات آژاکس در تهران بماند. اگر مصدق ساقط
شد برگردد و اگر نشد به سمت بغداد پرواز کند و در آنجا تصمیمات بعدی را
بگیرد.
عوامل آژاکس دیر میرسند و شاه به شمال کشور میرود. تا پیک مخصوص (سرهنگ
نصیری فرمانده گارد شاهنشاهی) به شمال میرود و برمیگردد طول میکشد و شب
٢٥ امرداد سرهنگ نصیری راهی خانه دکتر مصدق میشود تا فرمان شاه را ابلاغ
کند که مواجه با تانکها و زرهپوشهایی میشود که به دستور تیمسار ریاحی
رئیس ستاد ارتش و از منصوبین مصدق همان شب برای حفاظت از منزل دکترمصدق
درآنجا مستقر شده بودند. روزولت معتقد است ریاحی بخشی از برنامه را به
وسیله یک افسر جزء متوجه شده بود اما اصل طرح «آژاکس» لو نرفته بود و آن شب
سرهنگ نصیری به دستور تیمسار ریاحی بازداشت میشود اما روزولت و سایر
عوامل مستقر در تهران روز ٢٨ امرداد طرح کودتا را اجرا میکنند.
سرکوب نهضت ملی صنعت نفت و سقوط دولت ملی دکتر محمد مصدق درسهای زیادی دارد که برای جامعه کنونی ما نافع است از جمله :
١- خیانت آمریکاییها به ایران در حالی که داعیه توسعه دمکراسی داشته و
دارند. سرکوب دولتی برخاسته از رأی مردم که رئیس آن پایبند به اجرای
دمکراسی و حق حاکمیت مردم بود، چیزی جز خیانت به ملت ایران نبود؛ چیزی که
هماکنون نیز بخشی از حاکمیت آمریکا آن را دنبال میکند، همان بخشی که با
اجرای «برجام» مخالفت میکند. اجرای کامل و بیکم و کاست برجام موجب رشد
جامعه مدنی در ایران میشود، گفتگو و مذاکره را به عنوان یک سیاست قابل
قبول نهادینه میسازد، و صلح و آرامش را جایگزین جنگ و خونریزی میکند؛ اما
با تأسف باید گفت بخشی از حاکمیت آمریکا هنوز از تجربه ٦٣ ساله خیانت
کودتا به ایران، درس نگرفته و همچنان بر همان سیاست غلط پافشاری میکند.
٢- یکی از علل موفقیت کودتاچیان اختلاف بین رهبران نهضت ملی صنعت نفت بود.
در سال آخر نهضت، اختلافات بین دکتر مصدق و آیت ا... کاشانی شدت گرفت و
زمینه سیاسی و اجتماعی برای انجام کودتا فراهم شد، پس هیچگاه از یاد نبریم
که دود اختلاف به چشم همه خواهد رفت. اگر کسی دلسوز کشور و مردم است به هر
شکل ممکن باید از اختلاف و تفرقه پرهیز کند.
٣- سیاست انعطافناپذیر و سختگیرانه دکتر محمد مصدق موجب شد که آمریکاییها به سمت انگلیسیها بروند و با یکدیگر همداستان شوند.
اگر پیشنهادات زیادی که برای رسیدن به تعامل با انگلستان مطرح شد با رایزنی
و در نظر گرفتن منافع ملی پذیرفته میشد، کودتا شکل نمیگرفت و دولت دکتر
محمد مصدق مجال مییافت که برنامههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود را
تدریجی و با حرکتی آرام ادامه دهد. اما سرسختی شدید دکتر مصدق و عدم نرمش
حداقلی موجب شد انگلیس، آمریکا و دربار مصمم به سقوط وی شوند.
سقوطی که زیانهای سنگین سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی آن به مراتب
بیشتر از زیان ناشی از یک تعامل منطقی و نرمش قهرمانانه بود. فضای سیاسی
کاملاً امنیتی و پلیسی شد، کنسرسیوم جایگزین قانون ملی شدن صنعت نفت شد،
نیروهای فعال اجتماعی و سیاسی برای سالیان درازی به زندان افتادند یا
خانهنشین شدند یا از ایران مهاجرت کردند.
٤- تعطیلشدن مجلس سنا و به دنبال آن مجلس شورای ملی توسط دکتر مصدق بهانه
خوبی به دست شاه داد تا بتواند در غیاب مجلسین او را عزل کند. مجلس
ناهمسو و مخالف بهتر از نبود مجلس است.
امید است از تاریخ درس گیریم و راه تعالی، پیشرفت وتوسعه کشور را با چشمانی باز و تحلیلگر دنبال کنیم.
شادو سالم و موفق باشید
پینوشت:
١- روزولت، کرومیت (١٣٩٤) کودتا: خاطرات کرومیت روزولت از کودتای بیست و
هشت مرداد، مترجم: محسن عسکری جهقی، تهران: نشر ثالث، ص ١٩٣-١٩٢
٢- همان، ص٢٠٢
٣- نام مستعاری که روزولت برای دو نفر از عناصر ایرانی همراه با
کودتاچیان که ظاهراً افرادی ثروتمند و طرفدار شدید شاه و آمریکا بودهاند،
به کار برده است.
٤- منبع شماره ١، ص ٢٣٣
٥- همان، همان صفحه