این معنا به ویژه در ایران به شدت از سوی کارشناسان مسائل بین المللی مورد توجه قرار گرفته است. با بررسی شواهد و قرائن این کودتا میشود گفت که استدلال دور از ذهن نیست که اردوغان از این ماجرا مطلع بوده است و اخبار کودتا به او رسیده اما اجازه داده است این اقلیت کار خود را انجام دهند تا هم بتواند با آنها برخورد کند و هم اینکه دایره برخوردها را گسترش دهد. شاید الان کسانی بگویند چگونه میشود کسی امنیت خود و اقصاد سرزمینش را به خاطر بیندازد تا قدرت خود را قوام بدهد.
در پاسخ به این سوال باید گفت که آری، این مسئله شدنی است. او از استراتژی گوشهای شکسته در این کودتا استفاده کرده است. برخی از کشتیگیران به دلیل اینکه گوشهایشان در مسابقات و یا تمرین شکسته نمیشود، سعی میکند با روشهای غیرمعقول گوشهای خود را بشکنند. گوش خود را لای در میگذارند و با بستن آن زمینه شکستن گوشهای خود را فراهم میکند. کشتیگیران بر این باور هستند که گوشهای شکسته باعث میشود رقبا از آنها حساب ببرند.
کودتای ترکیه نیز به نظر میرسد در همین راستا شکل گرفته است. اردوغان در این چند سال اخیر به ویژه یک سال گذشته با بحرانهای زیادی روبرو بوده است. درگیریهای منطقهای به ویژه با روسیه که ضربه شدیدی به اقتصاد این کشور وارد کرد، درگیری با کردها، انفجارهای متعدد تروریستی در خاک ترکیه، درگیریهای درون حزبی که نمونه بارز آن اختلاف با نخست وزیر داوود اغلو بود که منجر به برکناری نخست وزیر شد و ...
تمام این مشکلات باعث شده بود اردوغان به فکر یک قدرت نمایی بزرگ باشد. او احتیاح داشت برای قدرت نمایی گوش خود را لای در بگذارد. ترکیه قبل از کودتای روز گذشته، 4 کودتای دیگر را تجربه کرده بود. در 4 کودتای گذشته نظامیان به خوبی این کودتاها را هدایت کردند.
در کودتای 15 جولای 2016 اما داستان به گونهی دیگری رقم خورد. این کودتا با مستقر شدن یگانی از ارتش ترکیه در مدخل پل «بسفر» در استانبول و مسدود شدن مسیر حرکت خودروها آغاز شد. بعد از آن هم اخباری از تیراندازی در آنکارا و پرواز جنگندهها با ارتفاع کم خبر دادند. نیروهای ارتش توانستند فقط برای ساعاتی محدود کنترل تلویزیون دولتی TRT و فرودگاه آتاتورک استانبول را به دست بگیرند. این در حالی است که به نظر میرسد وقتی قرار است ارتش کودتا کند در اولین گام سعی میکند رهبران کشور را بازداشت کند و اجازه ندهد آن در مقابل کودتا رفتار کنند. در گام دوم آنها سعی میکنند تمام وسائل ارتباطی به ویژه شبکههای مجازی را از دسترس خارج کنند. معمولا کودتاها در تمام جهان یک رهبر دارد که اتفاقا او در صحنه است و سعی میکند رهبری کودتا را مستقیم هدایت کند و بعد از فتح کشور به کاخ ریاست جمهوری و یا پادشاهی برود و خود را به عنوان رهبر کشور معرفی کند.
هیچکدام از این اتفاقها در کودتای ترکیه اتفاق نیفتاد و برخی از افسران میانه ارتش به خیابان آمدند و بدون هیچ استراتژی خاصی و البته بدون همراهی کل ارتش دست به کودتا علیه قدرتمندترین روسای جمهور ترکیه بعد از آتاترک بزنند.
آنگونه که از شواهد پیداست اردوغان با استفاده از فضای ملتهب اقتصادی کشورش، تلاش کرد مخالفین خود را اینبار از طریق کودتا از صحنه خارج کند. در این کودتا که 250 کشته نیز داشت تا الان اردوغان بیش از سه هزار نفر را بازداشت کرده است و2 هزار و 745 قاضی را از کار برکنار کرده است.
شاید این برکناریها در حالت عادی برای اردوغان هزینه داشت هم از داخل و هم از سوی اروپا و سازمانهای بین المللی با فشار روبرو میشد اما امروز به واسطه کودتای نافرجام، به راحتی در برابر مخالفان میایستد و آنها را قلع و قمع میکند. حتی نخست وزیر ترکیه حرف از اعدام آنها میزند در حالی که ترکیه قانون اعدام را ملغی کرده است.
ترکیه یک دست خواست اردوغان است و به نظر میرسد او توانسته است این معنا را محقق کند. این معنا وقتی بیتشر جدی میشود که ببینید او در عرصه سیاست خارجی نیز در تصمیمات خود تغییر ایجاد کرده است. دوستی با روسیه، تحول در ارتباط با سوریه و دلخوریهای این روزهای عربستان از اردوغان باعث شده است همه به این فکر کنند که اردوغان به عنوان رییس جمهور ترکیه به دنبال یک تحول بزرگ در کشور آتاترک است.
اردوغان با استراتژی"گوشهای شکسته" به اهداف خود نزدیک شده است.
عصر ایران