تعداد بازدید: ۵۹۵
کد خبر: ۱۲۵۷۶
تاریخ انتشار: ۰۸ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۷ - 2022 28 March
به کوشش کمیل امین‌پور مدرس و نوازنده تار و سه‌تار و مدیر‌مسئول مؤسسه فرهنگی هنری نواسازان هنر اول سار نی‌ریز

پیش ازاين به آشنایی مُغ‌ها با موسیقی اشاره شد. می‌توان گفت در مواقع لازم یکی از مغ‌ها سرود مقدس را می‌خوانده. هرودوت می‌گوید در زمان کوروش، سپاهیان با صدای شیپور حاضر باش، رهسپار میدان نبرد می‌شدند.

سرگذشت موسیقی ایران

دوران باستانی 
دوره هخامنشی (550 تا 320ق.م) و پارتی (اشکانی) (250 ق‌.‌‌م تا 226.م) 

گزنفون (Xenophon) ) مورخ یونان باستان در کتاب «خصایل کوروش» (کوروپدی یا سیروپدی) می‌گوید کوروش هنگام حمله به آسور (آشور) سرودی را آغاز کرد و سپاهیان به پیروی از او می‌خواندند و نیز می‌گوید سپاهیان ایران با شنیدن رمز جنگ که فرمان حرکت بود، نخست سرود خواندند و سپس رؤسای قبایل با گام‌های منظم و با قدم‌های استوار می‌رفتند و فریاد می‌زدند «بشتابید و ای دلاوران پارسی آماده شوید». همو می‌گوید: نیمه شبان کوروش فرمان داد تا سردار سپاه در جلوی صف‌های سپاهیان قرار بگیرد و همگی با او در هنگام حمله به دشمن سرود بخوانند.

یکی از جالب‌ترین آثار بازمانده از آن دوره، کرنای فلزی طویل و بزرگی است که اکنون در موزه تخت جمشید نگاهداری می‌شود که می‌تواند نمودار عظمت ایران و گسترش موسیقی رزمی در آن روزگاران باشد.

از سوی دیگر به روایت گزنفون، دوشیزگان خنیاگر ایرانی در دربار هخامنشی (حدود 430ق.م) وجود داشته‌اند و همچنان که آتنه نوشته است در جشن‌هايی که در حضور شهریار ایران تشکیل می‌شد خنیاگران شرکت می‌کرده‌اند و این‌ها می‌تواند نشانه‌هایی از استمرار وجود موسیقی در آن دوره باشد. از سازهای متداول در این دوره می‌توان تبیر یا تبیره را که نوعی طبل بوده نام برد همچنان که کرنا یا کرنای، گونه‌ای ساز بادی و  معادل طبلو و کرنو آشوری است.

در موزه ایران باستان تهران نمونه‌هایی شبیه سنج نگهداری  می‌شود که ظاهراً در مراسم مذهبی مورد استفاده قرار می‌گرفته است.  ورودی یکی از آنها نگاره انار (نماد آناهیتا) و چهار گاو نر (نماد میترا) وجود دارد.

دوره پارتی 
هر چند فردوسی در شاهنامه می‌گوید:

از آنان جز از نام نشنیده‌ام
نه در نامه خسروان دیده‌ام

بر اثر اهتمامی که ساسانیان در کمرنگ نشان دادن فرهنگ پارتی داشته‌اند، چنین شهرت یافته است که پارتیان یا اشکانیان تمدن قابل ملاحظه‌ای نداشته و قومی بیایانی بوده‌اند. اما نمی‌توان اهمیت نقش آنان و هنر پارتی را نادیده گرفت. نکته دیگر این که چون اشکانیان بعد از سلوکی‌ها به قدرت رسیده‌اند عده‌ای تصور کرده‌اند که هنر ایران در دوره پارتی تنزل کرده و تحت تأثیر یونان واقع شده است.  همچنان که پلوتارخ (plutarx) مورخ یونان باستان می‌گوید در جشنی که در دربار اشکانی برگزار شده بود نمایش‌هایی به زبان یونانی اجرا شد. به رغم اینگونه نظر‌های غیر‌منصفانه باید گفت پارتیان شعبه‌ای از نژاد آریایی بودند که از خراسان بزرگ یعنی سرزمین نسا (که بخشی از آن به نام درگز، بجنورد، قوچان و... به جای مانده است) ظهور کردند و نزدیک به پانصد سال از مام میهن در برابر اقوام مهاجمی از آسیای مرکزی و به ویژه روم شرقی (بیزانس) دفاع کردند.

از نمونه‌های جالب توجه و باقی مانده از هنر آنان، ساتگین شاخی مزيّن است بازیافته در نسا، که ظاهراًً به سده دوم میلادی تعلق دارد و نقش هنرمندانه مردی را که در حال بردن گوسفندی است همراه با دو موسیقی‌دان پارتی در بر دارد. یکی از این دو هنرمند سازی شبیه لیر در دست دارد و دیگری به نواختن ساز بادی که گویا درنای باشد مشغول است.

از این مهمتر «فهلویات» است، جمع مؤنث فهلویه منسوب به فهلو با معانی مجازی یا تبعی: شجاع، دلیر و بزرگ و حتی شهر یا شهری که در اصل به صورت پهله، پهلو، پرتو (در کتيبه‌های داریوش اول) و به معنی پارت بوده است. شمس قیس رازی در کتاب (المعجم فی معاییر اشعار العجم) تألیف شده در اوایل سده هفتم مهشیدی (سیزدهم میلادی) در ضمن شرح مربوط به مسدس محذوف از انواع بحر هزج (یکی از گونه‌های معروف شعر فارسی و هم ایقاع یا وزن موسیقايی در آن ایام) می‌گوید: «خوش‌ترین اوزان، فهلویات است که ملحونات (شعرهای آهنگین ) آن را اورامنان خوانند» و سپس می‌افزاید: «اهل دانش، ملحونات این وزن را ترانه نام کردند و شعر مجرّد آن را دوبیتی خوانند، برای آنکه بنای آن بر دو بیت پیش نیست و مستعربه (عربی مآبها، اعراب غیر خالص) آن را رباعی خوانند» .

بنابر آنچه شمس قیس رازی گفته است معلوم می‌شود رباعی در شعر فارسی وزنی نبوده است که ریشه عربی داشته و یا از اعراب اقتباس شده باشد، لذا وقتی در این وزن به قول او «ملحون» یعنی آهنگین خوانده می‌شده است «ترانه» می‌گفتند و به شعر تنهایش اطلاق دو بیتی يا رباعی می‌کرده‌اند و به عبارت دیگر ترانه همان رباعی همراه با آواز بوده است. 

نکته شایان توجه دیگر در بیان شمس قیس رازی، ارتباط هنری ترانه با فهلویات است، به این معنی که نشان می‌دهد اشعار محلی کنونی همان ترانه و بقایای نمونه‌های اصیل قدیمی است. از طرفی چون بنابر توضيحی که داده شد فهلوی مفهوم پهلوی یا پارتی را دارد پس ما می‌توانیم تبلور یادگارهای باستانی شهرهای پارتی آهنگین را در آن ملاحظه کنیم.  اورامنان در «المعجم» نیز به نوبه خود اورامان یا اورامن کردستان ایران را تداعی می‌کند که اکنون از توابع شهرستان سنندج محسوب می‌شود و به استناد آنچه شمس قیس رازی گفته است می‌توان ترانه‌های آنجا را دارای اصالت و ریشه پارتی دانست، همچنان که اورامن در موسیقی کردی با اشعاری معمولاً 10 هجایی هنوز وجود دارد.

اما ترانه که در زبان پهلوی ترانک گفته می‌شده و در اوستا ریشه تورنه (به معنی: تر،تازه) داشته یکی از انواع شعر فارسی در اواخر دوره ساسانی بوده است که مانند نامک و نامه در فارسی دری به صورت ترانه درآمده و تاحدی ویژگی‌های خود را حفظ کرده است. ترانه‌های پهلوی معمولاً از 3 پاره با 8 هجا و گاه اندکی بیشتر تا 10 هجا تشکیل می‌شده و به علت سادگی الفاظ و زیبایی وزن در بین عامه مردم رواج داشته و به تعبیری، عامیانه بوده است. این است که ترانه‌ها یا اشعار محلی نیز در حال حاضر از همان سادگی الفاظ و مضامین یا به طورکلی ویژگی‌های اصلی خود برخوردارند و به همین علت در طی قرن‌های متمادی همچنان زنده باقی مانده‌اند. هم در این راستاست که بقایا یا یادگارهای فهلویات را می‌توان در نقاط دور افتاده ایران و در موسیقی بومی یا محلی بسیاری از مناطق میهن عزیز پیدا کرد. چنان که در شمال خراسان و از جمله قوچان، هنوز ترانه‌های 8 هجایی و به عبارت دیگر، خاطره فهلویات پارتی وجود دارد و نمونه‌اش ترانه رشیدخان یا صحیح‌تر، رشید‌جان است که در آن «جان جان رشید جان» به صورت برگردان یا ترجیع تکرار می‌شود. جالب توجه اینکه بنابر پژوهش‌های اخیر معلوم شده است که در نیایشگاه‌های معنوی که پیرامون سال 584 میلادی در چین ساخته شده بوده‌اند، آهنگ‌های تک نغمه‌ای زیبایی با برگردان «جان جان مانی» خوانده می‌شده است. گذشته از واژه گوسان به معنی موسیقی‌دان یا خنیاگر که فخر الدین اسعد گرگانی در منظومه زیبای «ویس و رامین» بدان اشاره کرده است و امکان دارد به دلیل پارتی بودن اصل داستان، ویس و رامین واژه‌ای پارتی باشد که مؤلف «مجمل‌التاریخ و القصص» نیز گوسان و کوسان را پهلوی دانسته است، می‌توان در متون مانوی بازیافته در تورفان، نمونه‌هایی از اصطلاحات موسیقايی را به دست آورد. لازم به یادآوری است با آن که مانی در دوره ساسانی می‌زیسته و با شاپور اول، دومین شهریار ساسانی، معاصر بوده است چون مادرش پاتِگ (patteg) یا تاتگ اهل ناحیه‌ای در قلمرو اشکانیان به نام آسورستان (آشور) بوده و مانی هم در آنجا تولد یافته است ناخودآگاه مقداری از واژهای پارتی یا زبان مادریش در آثار او دخالت کرده است که به بعضی از آنها اشاره می‌شود.

باش bas :   سرودن، آواز خواندن

باشا basah :   نیایش آهنگین

سرد srod :   سرود، آواز 

در اینجا شایسته است به این مطلب اشاره شود که بنابر اصل سنت‌گرایی، یادمان اشعار ترانه‌های باستانی تا مدت‌ها در دوران اسلامی ایران با عنوان « فهلویات» در نقاط مختلف و دوردست ایران باقی ماند. چنانکه عبدالقادر در مراغی بزرگترین موسیقی‌دان و موسیقی شناس ایران بعد از فارابی و صفی الدین ارموی، مجلس سی و سوم از مجالس چهل و پنج گانه بخش  خاتمه کتاب  «جامع اللحان» خود را به فهلویات اختصاص داده و اشعاری را به زبان‌ها و لهجه‌های مختلف از جمله همدانی و رازی نقل کرده است تا خوانندگان و علاقه‌مندان بتوانند در هنر نمایی‌های خود از آنها استفاده کنند و این نشان می‌دهد همان‌طور که گفته شد، دست کم تا زمان عبدالقادر یعنی اوایل قرن نهم هجری (پانزدهم ميلادی) فهلویات یا بقایای هنر دوره ساسانی باقی مانده بود. 
پایان دوره هخامنشی و اشکانی ( پارتی )

ادامه دارد

منابع:
سرگذشت موسیقی ایران - روح اله خالقی 
چشم‌انداز موسیقی ایران - دکتر ساسان سپنتا
تاریخ مختصر موسیقی ایران - محمدتقی بینش خراسانی 
تاریخ موسیقی ایران - حسن مشحون 

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها