تعداد بازدید: ۹۵۵
کد خبر: ۱۳۱۶۸
تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۳ - 2022 15 May
نویسنده : به کوشش کمیل امین پور

مدرس و نوازنده تار و سه تار و مدیر مسئول مؤسسه نواسازان هنر اول سار نی‌ریز

پس از سقوط سلسله ساسانی و استقرار خلافت اسلامی و رویدادها و حوادث ناشی از این دگرگونی تاریخی، تا مدتها فرصتی برای پرداختن به موسیقی نماند. با این همه، پیشینه غنی موسیقى و رواج پردامنه آن در عهد ساسانیان - به ویژه در دوره سلطنت خسروپرویز - مانع از آن شد که موسیقی یکباره به دست فراموشی و نابودی سپرده شود.

خوانندگان و رامشگرانی که در واپسین سالهای سلطنت ساسانی در سراسر ایران پراکنده بودند نیز با همه افسردگی‌ها وپریشانی‌ها دست ازکار نکشیدند و آنچه به موسیقی و اصطلاحات آن مربوط می‌شد، سینه به سینه و دست به دست از نسلی به نسل دیگر منتقل گردید و در دوره خلافت امویان چون زمانی مناسب یافتند -چنانکه خواهیم دید- به انتشار و رواج آن دست یازیدند.

در نواحی و ولایاتی که از دسترس رویدادهای این سالها به دور مانده بود، چون نقاط دوردست خراسان و گیلان و مازندران و نواحی کوهستانی و دره‌های دور از مرکز خلافت، موسیقیدانان و نوازندگان همچنان به کارهای هنری خود ادامه می‌دادند و شالوده موسیقی عهد ساسانی را حفظ می‌کردند.

پابه‌پای احیا و برپای داشتن آداب و رسوم ملی خود از نگاهداری این هنر نیز غافل نبودند و هیچگاه از تداوم آن باز نایستادند. کهن ترین اشعار عامیانه ضربی و آهنگی که از ۱۲۰۰ سال پیش در دست است نمونه‌های بسیار دلکشی است از تصنیفهای عامیانه آن روزگاران.

طبری در تاریخ خود در حوادث سال ۱۰۸ هجری گوید در این سال ابومنذر، اسد بن عبدالله، به ختلان لشگر کشید و با خاقان ترک جنگ کرد. خاقان او را شکست داد و مفتضح ساخت. اسد بن عبدالله با حال پریشان از ختلان به بلخ گریخت. اهل خراسان درباره وی ابیات ذیل را گفتند و کودکان در کوچه‌ها همی خواندند: «از ختلان آمذیه/ بر او تباه آمذیه/ آبار باز آمذیه/ خشگ و نزار آمذیه»

این اشعار نمونه‌ای از تصنیفهای عامیانه آن زمان است که دارای وزن وآهنگ بوده و نیز کهن‌ترین اثر شعری موزون ایران بعد از اسلام است که ۱3۰۰ سال پیش در خراسان ساخته شده.

نکته شایان توجه این است که شرایط و اوضاع این دوره و فضای ملال‌انگیزی که به سبب سیاست‌های ناروای امویان و ستم آنان بر ایرانیان به وجود آمد، ناگزیر در روح هنرمندان مؤثر افتاد و الحان و نغمه‌های حزن‌انگیز را جای موسیقی نشاط انگیز عهد ساسانی کرد.

مطربان نوحه گران بودند در این بزمگاه 
زان مگر آهنگ ماتم از سه تایی برنخاست

البته پیش از استیلای اعراب نیز نوای ساز منحصر به نشاط و عیش و عشرت نبود و در کنار آهنگ نشاط آور، آواز غم انگیز نیز در کار بود چنانکه امروز نیز چنین است و به هنگام اندوه و ماتم برانگیزنده عواطف و احساسات شنوندگان است و آنان را تسلی داده یا بیش از پیش بر می انگیزاند.

آشنایی اعراب پیش از اسلام با موسیقی و شروع دوره اسلامی با موسیقی ایران
الحان موسیقی رزمی از روزگار باستان بین اعراب به ویژه سپاهیان آنان معمول بود. با این الحان احساسات جنگجویان را بر می‌انگیختند و در میدان جنگ «رجز خوانی» می‌کردند که خود نوعی موسیقی به شمار می‌آمد. 
آهنگ دیگری نیز داشتند که مانند رجز و تند خوانده می‌شد و به آن «نصیب» می‌گفتند اما از آلات موسیقی ظاهراً جز طبل و بوق چیز دیگری نداشتند. از موسیقی بزمی الحانی داشتند که آن را «غنا» می‌نامیدند و با شعر ادا می‌کردند. شعر در عصر جاهلیت بین اعراب رواج داشته و از موسیقی جدا نبوده است. اعراب که صحرای خشک و سوزان عربستان را با شتر طی می‌کردند ضمن حرکت کاروان شتر لحنی می‌خواندند که به آن «حدا» می‌گفتند و آهنگ چهار نعل اسب را در تاخت «حباء» می‌نامیدند. «غناء الرکبان» نیز به آواز سواران اطلاق می‌شد که در ضمن مسافرت می‌خواندند. عرب موسیقی بزمی نداشت و اگر هم مختصر غنایی داشت بی‌رویه و متناسب با عادات و اخلاق و خوی خشن و ناهموار عرب بادیه نشین صحراگرد بود. مردان و زنانی نیز بودند که در مجالس عزا یا شادی و عروسی حاضر می‌شدند و با لحن و آواز مناسب مجلس نوحه‌سرایی یا طرب‌انگیزی می‌کردند و در موقع نشاط کف می‌زدند. کم‌کم الحان دیگری در بحور گوناگون میان اعراب رواج یافت. مرثیه خوانی و خواندن آوازهایی متناسب با زمان شادی که با دف (دایره) و مزمار (نی) و زدن کف اجرا می‌شد و به آهنگ آن می‌رقصیدند و از آلات موسیقی نیز دف و مزمار به موسیقی عرب راه جست.

نخستین کس در میان اعراب دوره جاهلیت که به غنا و دانستن موسیقی معروف گشته و عرب را به آواز و الحان سازهایی چون چنگ و نای و بربط و طنبور و وَن یا ونج وغیره آشنا کرد «اعشی بن قیس» بود. او اسامی این سازها را نیز با اندک تغییری در اشعار خود به کار برده است. اعشی به سبب ارتباط با دربار ملوک حیره و ایران، با موسیقی و سازهای ایران آشنا شد. زبان فارسی را فرا گرفت و در زمان انوشیروان به مداین نیز سفر کرد. آشنایی او با موسیقی ایران و سازهای ایرانی از لابه‌لای اشعاری که سروده آشکار است. از این مقدمه بر می آید که عرب آلات غنا را ابتدا نزد ایرانیان دیده و موسیقی را بیشتر از آنان اقتباس کرده است. در زبان عربی لفظ «بربط» را نخستین بار در اشعار اعشی می‌بینیم. بعضی را عقیده بر این است که نضر بن حارث بن کلده نخستین کس در عرب است که برابر آهنگهای ایرانی با بربط آواز خوانده و اوست که نواختن بربط را به مردم مکه آموخته است. چند تن از دانشمندان در کتب خود از نضر بن حارث بن کلده ثقفی نام برده‌اند که بربط یا عود را در ایران به الحان پارسیان آموخته و در بازگشت، آن را در مکه معمول کرده و رواج داده است.چنانکه کتب تاریخ و ادب نشان می‌دهند موسیقی ایران که پیش از امویان و حتی پیش از اسلام میان عرب و سپس در حوزه اسلام رواج یافته، در عصر اموی رو به کمال نهاده است و موسیقیدانان نامی در این دوره ظهور کرده‌اند و اغلب دست پروردگان موسیقیدانان ایرانی و مروج موسیقی ایران بوده‌اند و مرکز آنان نیز بیشتر حجاز، مکه و مدینه بوده است.

پس از حجاز کانون موسیقی میان عرب‌زبانان در عراق درخشیدن گرفت.

پس از رحلت پیامبر(ص)، خلفای راشدین بر مصدر امور مسلمانان شدند. آنان از تجملات احتراز داشتند و زندگی بسیار ساده‌ای داشتند و احکام اسلام را با شدت اجرا می‌کردند. در شریعت اسلام موسیقی تحریم شده بود و تنها قرآن را با لحن می‌خواندند و اشعار را زمزمه می‌کردند، و غنا را در قرائت قرآن و گفتن اذان و شاید در مجالس عروسی جایز می‌شمردند. به همین سبب، عربِ تازه مسلمان، مختصر تنوع غنای ساده عهد جاهلیت را ترک گفت و دیگر توجهی به آن نداشت و بازار غنا و موسیقی در همان پایه که بود نیز از رونق افتاد.پس از خلفای راشدین نوبت خلافت به امویان رسید و دستگاه خلافت که تا آن زمان بی آلایش و ساده بود به سلطنت تبدیل شد. خلفای اموی به تشکیل دستگاه تجملی و بر پا داشتن مجالس عیش و عشرت قیام کردند. خلفای راشدین، مسلمانان را برای جلوگیری از تن‌پرور شدن از شهرنشینی باز می‌داشتند. خلیفه دوم تا آخرین روز حیات خود به مسلمانان اجازه زراعت نداد تا مبادا پای‌بند محصولات خود شوند و از عادت خانه‌به‌دوشی و صحراگردی برگردند، لیکن در زمان امویان مسلمانان مانند بزرگان ایران و روم به ساختن کاخهای عالی پرداختند و در عیش و فساد غوطه‌ور شدند و عربها با ایرانیان و رومیان (موالی) آمیزش یافتند. آنان وسایل تجمل و زندگانی پرنعمت را به مسلمانان نشان دادند که از آن جمله یکی هم استفاده از موسیقی بود. زندگانی راحت شهرنشینی آنان را به شنیدن ساز و آواز و پرداختن به عیش و عشرت علاقه‌مند ساخت و گروهی از عامه از راه ساز و آواز به بزرگان خاصه نزدیک شدند و میان خلفا و امرا و همنشینان آنان جایگاه بلندی یافتند. کم کم خلفای اسلامی با موسیقی آشنا شدند و اوقات خود را مصروف لهو و لعب و آسایش و شنیدن ساز و آواز داشتند. احکام شریعت اسلام شدت خود را از دست داد و از رونق آن کاسته شد. توجه شدید اکثر خلفای اموی به عیش و سرور و خوشگذرانی راه را برای ورود موسیقیدانان و رامشگران ایران و روم به حوزه خلافت مسلمانان باز کرد، و سازهای آنان مانند چنگ، تنبور، بربط (عود) و امثال اینها بین مسلمانان عرب رواج یافت و سهم عمده در این میان از آن ایرانیان بود.

موسیقیدانان عصر اسلامی و رواج موسیقی ایرانی توسط آنان میان اعراب
نوشته‌اند اول کسی که موسیقی ایرانی را به خوبی آموخته و در زمان امویان میان عرب ساکن مکه رواج داده است «سعید بن مِسجَح» است. به گفته صاحب آغانی او نخستین کسی است که موسیقی ایرانی را در عربی به کار بسته است. ابراهیم موصلی گوید: او نخستین کسی است که موسیقی عرب را آنچنان که امروز معمول است (سده سوم مهشیدی) به مکه آورد. ابوعثمان سعید بن مسجح (درگذشته ۱۰۱ مهشیدی)، سیاهی دورگه و مولای بنی نوفل بن حارث بن عبدالمطلب بود. این هنرمند از بزرگان خوانندگان مکه بود و به گفته مؤلف کتاب آغانی به ایران مسافرت کرد و آوازخوانی و نوازندگی آموخت. آواز نیکو می‌خواند و با مهارت عود می‌نواخت. این خواننده و نوازنده، مبتکر آهنگهای عربی عهد اسلامی است. از کارهای او افزودن دو سیم زیر و بم به سیمهای عود عربی و تربیت شاگردانی چون ابن سریج است که آواز ایرانی آموخت و به شیوه ایرانیان بربط می‌زد.

ابوالفرج در آغانی گوید مسجح از خانه کعبه می‌گذشت، بنّاهای ایرانی مشغول ترمیم بنای آن و آواز‌خوانی بودند. مسجح الحان آنان را می‌شنید و به شعر عربی در می‌آورد. نوشته‌اند چون عبدالله زبیر مدعی خلافت شد و در مکه قیام کرد، یزید بن معاویه قشون به مکه فرستاد و این شهر را محاصره کرد. در این کشمکش (60 - 64 مهشیدی) خرابی بسیار به خانه کعبه وارد شد. عبدالله زبیر برای ترمیم خانه کعبه از بنّاهای ایرانی و رومی دعوت کرد. در میان آنان افرادی بودند که به رسم معمول خود به هنگام کار آواز می‌خواندند. سعید آوازها و ترانه‌های ایرانی را از آنان آموخت و سپس برای تکمیل موسیقی به ایران سفر کرد و در مراجعت به عربستان الحان عربی را به سبک مقامهای ایرانی ترتیب داد و آهنگهایی را که آموخته بود متناسب با ذوق مردم عربستان تنظیم کرد. على بن هشام موسیقیدان معاصر اسحاق بن ابراهیم موصلی درباره ابن مسجح گوید: او نخستین کس است که موسیقی عرب را به سبک ایرانیان آورده و آهنگها را به سبک ایرانیان خوانده و در عرب معمول ساخته است.

جرجی زیدان نیز درباره سعید بن مسجح و استفاده از آوازها و تصنیفهای ایرانی و تنظیم و رواج آنها میان اعراب در تاریخ تمدن اسلام می‌نویسد: «عرب‌ها پس از ظهور اسلام و آمیزش با ایرانیان و رومیان چیزهایی از موسیقی آنان آموختند و این اقتباس که محتاج به تجربه نبود زودتر از سایر اقتباس‌های علمی، عَمَلی شد و اول کسی که به این کار دست زد یک زرخرید مکی بود که سعید بن مسجح نام داشت. سعید نیکو آواز می‌خواند و علاقه‌مند به موسیقی بود و در ثلث اخیر قرن اول هجرت در مکه می‌زیست، و موقعی که امویان مکه را در زمان عبدالله زبیر محاصره کرده بودند سعید جزء بنّاها کار می‌کرد؛ به این قسم که عبدالله دسته‌ای از بنّاهای ایرانی را برای ترمیم کعبه به کار گماشته بود، بنّاهای مزبور موقع کار به عادت معمول زیر لب زمزمه می‌کردند. سعید از آواز دلنواز آنان به نشاط آمد و تصنیفهای ایرانی را از آنان فرا گرفت و سپس به شام و ایران رفت و آهنگهای رومی و ایرانی آموخته و به عربستان باز آمد و آهنگهایی را که مطابق ذوق عرب نبود حذف و الحان ایرانی را مطابق ذوق عربها تنظیم کرد. پس از آن علمای موسیقی اسلام در تکمیل این فن کوشیدند و هر قدر که در اواخر دولت اموی و اواسط عباسی تجمل و خوشگذرانی میان مسلمانان رایج‌تر شد به همان اندازه موسیقی آنان طبعاً جلو می‌رفت.

مغنّیان معروف این دوره زنان و مردانی بودند که در مجالس عروسی و شادی یا عزا شرکت می‌کردند و با لحنی مناسبِ حال و هوای مجلس به تغنّی می‌پرداختند. معروفترین آنان عیسی بن عبدالله مشهور به «طویس» (۵۰- ۱۲۳مهشیدی) از بردگان آزاد شده بود. عیسی که درکودکی با اسیران ایرانی به سر برده و از این طریق به آواز و الحان ایرانی خو گرفته و آنها را تقلید کرده بود، در جوانی تنبور زدن آموخت و نخستین کسی است که در اسلام به این هنر پرداخت و آهنگهای ضربی را منظم کرد و در مدینه نواخت و خواند. او در اصلاح موسیقی عرب بر پایه موسیقی ایران پیشقدم بوده است. دکتر محمود الحنفی در مقدمه کتاب مؤتمر الشیعه العربیه نوشته: طویس دف می‌زده و آواز ضربی را معمول داشته است.

عبدالله بن سریج، یکی از شاگردان ابن مسجع است. در زمان خلافت عثمان متولد شد. آوازهای ایرانی را از استاد خود فرا گرفت و در تکمیل هنر موسیقی کوشش بسیار کرد. نزد ایرانیان عود (بربط) نوازی آموخت، این ایرانیان همان بنّاهایی بودند که برای ترمیم خانه کعبه دعوت شده بودند. ابن سریج به شیوه پارسیان عود می‌نواخت و همه این هنر را در مکه رواج داد. چند تن از موسیقی‌دانان معروف زمان شاگرد او بوده‌اند از جمله غریض، که خواننده مشهوری بود و در نواختن عود و دف مهارت داشت و با استادش رقابت می‌کرد. افزون بر اینان که از نژاد عرب بودند و موسیقی را از ایرانیان آموخته و اقتباس کرده بودند، بعضی از اساتید موسیقی ایران و دیگر نقاط که یا خود به عربستان رفته، یا آنان را به اسارت به عربستان برده بودند، اصول این فن را به عرب آموخته‌اند. اصولاً عرب به صنعت و هنر توجه نداشت و آن را از مشاغل پست و دون شأن خود می‌دانست. این قبیل امور به موالی اختصاص داشت. به همین جهت در سده اول حکومت خلفای اسلامی، موسیقیدانان و رامشگران از موالی بودند که اکثر آنها یا ایرانی بودند یا اولادان اسیران آزاد شده ایرانی، یا از کشورهایی بودند که تحت نفوذ و تمدن و فرهنگ ایران قرار گرفته بود.  از اینرو پایه موسیقی در کشورهای عربی به دست ایرانیان استوار شد.
خلاصه آنکه به این ترتیب موسیقی ایران به تدریج بین اعراب رواج یافت، به خصوص در دوره امویان که علاقه و تشویق آنان سبب پیشرفت موسیقی شد و موسیقی‌دانان نامی در این دوره پدید آمدند که بیشتر مروج موسیقی ایران بودند. در شماره بعد به اختصار به شرح حال چند تن از آنان که ایرانی یا ایرانی‌نژاد بودند می پردازیم.

پایان بخش نخست

منابع : 
1- خالقی، روح‌اله (1399) سرگذشت موسیقی ایران، تهران: انتشارات صفی علیشاه.

2- سپنتا، ساسان (1382) چشم‌انداز موسیقی ایران، تهران: نشر ماهور

3- بینش خراسانی، محمدتقی (1387) تاریخ مختصر موسیقی ایران،   تهران: انتشارات هستان

4- مشحون، حسن (1380) تاریخ موسیقی ایران، تهران: فرهنگ نشر نو

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها