به کوشش کمیل امینپور
مدرس و نوازنده تار و سهتار و مدیرمسئول مؤسسه فرهنگی هنری نواسازان هنر اول سار نیریز
بخش دوم
پیش از این، بخش نخست این نوشتار را در شماره پیشین نیتاک (مهرماه/12) خواندید. در آن بخش به تاریخ موسیقی ایران در زمانهی باستانی و اساطیری پرداختیم. همچنین به مهر استوانهای اشاره رفت که در چغامیش نزدیک دزفول کشف شد که براساس توضیحاتی که کاشف آن، یعنی پروفسور دلوگاز و دکتر کانتور داده بودند یک همنوازی در یک مراسم مذهبی بود. در این بخش به دوره مادها و ایلامیان اشاره میکنیم.
دوران باستانی
دوره مادها و ایلامیان (شوش)
هر چند اطلاعات زیادی از دوره مادها در دسترس نیست، قراین نشان میدهد که موسیقی در این دوره گسترش قابل توجهی داشته است به ویژه در مراسم مذهبی.
هرودوت مورخ معروف یونان باستان میگوید: مُغها در دوره هخامنشی، نیایشهای مذهبی مربوط به خدایان را با آواز و بدون همراهی با سازهایی نظیر نای اجرا میکردند.
با آنکه زمان زردشت به درستی مشخص نیست ولی به احتمال زیاد در دوران ماد میزیسته و درصدد اصلاح آیینهای آلوده به خرافات مُغها برآمده است. در هر حال بخش اصلی کتاب زردشت یا اوستا به نام گاتها یا گاثها مجموعهای از شعر آزاد (هجایی) به نظر میرسد که با آهنگ و به صورت نیایش خوانده میشده است.
همچنان که بخش دیگر اوستا به نام یشت (yasht) معنی آواز یا آواز نیایشگونه دارد. تصور میشود واژه (گاه) در موسیقی ایرانی به شکل پسوندی در نام دستگاهها و ردیفها یادگار همان گاث یا گات باستانی باشد که در فارسی میانه یا پهلوی «گاس» شده (به معنی سرود) و سپس در فارسی دری به شکل گاه درآمده است. به خصوص که در موسیقی کنونی ایران از پنجگاه بیشتر نداریم،چنانکه اندرگاهان پارسیان نمازهای (بلاتشبیه) پنجگانه مندرج در گاتاست که ابوریحان بیرونی آنها را ذکر کرده است (بهار، ج1، ص 8 ).
از اینجاست که در اوستا بارها تکرار و توصیه شده است که گاتها را با آواز بخوانند و نیز از این رو است که زمزمه یا خواندن آهسته در نظر زرتشتیان اهمیت ویژهای دارد و در اوستا اشاره شده است «کسی که تنها به مضامین گاتها توجه کند یا فقط گوش بدهد مأجور نخواهد بود» و نیز گفته شده است هرگاه کسی گاتها را با آواز نخواند یا مانع شود کسی به آواز بخواند مرتکب گناه بزرگی شده است. این بود که زرتشتیان یا آریاییها، دعاهای خود را که موزون و آهنگین بود میسرودند و عقیده داشتند اگر چنین باشد تأثیر آنها به مراتب بیشتر میشود. برای نمونه میتوان به سرود «اَشِم وَهو» توجه کرد که میگوید: «راستی بهترین نیکی است، خرسندی است» (گاتها ، سرودهای زردشت، دفتر یکم ، 14 یک)
سروش که در اوستا به صورت سروشه از آن یاد شده و در زبان پهلوی به شکل سروش درآمده است نام فرشتهای بوده که در آیین زردشت پایگاهی بس والا داشته است و روز هفدهم هر ماه خورشیدی را منصوب به او میدانستند که در آن روز به نیاشگاهها میرفته و دعا میخوانند. همچنین زند یا تفسیر و ترجمه پهلوی اوستا را نیز با آهنگ و آواز خوش میخواندهاند چنانکه زندخوان یا زندباف در فرهنگها از جمله در برهان قاطع به معنی بلبل، فاخته و به طور کل هر مرغ خوش آواز دیده میشود و مؤلف «انجمن آریای ناصری» میگوید: «با ملاحظه این که زند را مقربان خوش آواز میخواندهاند، بلبل را زندباف گویند». منوچهر دامغانی هم گفته: زند وافان بهی، زند زبر برخوانند - بلبلان وقت سحر زیر و ستا جنبانند.
سرزمین ایلام را اگر نتوان خاستگاه یا پایگاه موسیقی ایران دانست، بدون تردید میتوان آن را یکی از نخستین و بهترین کانونهای این هنر زیبا و والا در ایران زمین به شمار آورد. در حدود هزاره پانزدهم تا دهم قبل از میلاد که بر اثر تغییر آب و هوا و خشک شدن تدریجی دریای پهناوری که بخش مرکزی فلات ایران را در برگرفته بود، اقوامی که تا آن تاریخ در کوهستانها و غارها زندگی میکردند به دشتها فرود آمدند و شهرنشینی را آغاز کردند. چنین بود که اقوامی مانند لولوبی، گوتی، کاسیتها، ایلامیها یا ساکنان کوهستانهای زاگرس موفق شدند در حدود هزاره سوم قبل از میلاد تمدنی به وجود آورند و در آن میان ایلامیها سرزمین وسیعی را که شامل بخش عظیمی از خوزستان، لرستان و سرزمین کوهستانی بختیاری میشد به تصرف خود درآوردند و شاهنشاهی نیرومندی تشکیل دادند که مرکزش شوش بود.
فارمر موسیقیشناس مشهور انگلیسی به استناد کتیبههای سومری و اَکادی به این نتیجه رسیده است که در دوران فرمانروایی پزوراینشوشیناک (PUZUR-INSHUSHINAK / سده 27 ق. م) عدهای از موسیقیدانان ایلامی هر پگاه و شبگاه در برابر درهای معبد اینشوشیناک موسیقی اجرا میکردند. اینشوشیناک که نامش در اسامی بسیاری از فرمانروایان ایلامی ظاهراً به عنوان تیمّن و تبرّک دیده میشود، خدای مورد ستایش ایلامیها بود که مظهر قدرت و نگهبان شوش محسوب میشد. چنانکه یکی دیگر از فرمانروایان ایلامی به نامه شیلک اینشوشیناک مانند پزور اینشوشیناک برای تجلیل یا ستایش اینشوشیناک معابدی ساخت. از آنجا که فارمر به اجرای موسیقی در معبد شوش اشاره کرده است میتوان احتمال داد گونهای موسیقی مذهبی و شاید نظیر نقارهزنی و همراه با نیایش بوده است. اگر نظر هانری پرونیز صحیح باشد و آواز آنتی فونیک (سؤال و جواب کلیسا) مقارن سده چهارم میلادی از ایران و از راه اِدِسا (سوریه) به بیزانس رفته باشد، وجود شباهتی بین آواز گریگورین که به وسیله پاپ گری گوری مقدس (604. م) در کلیساها رواج یافت، یعنی دو دسته شدن خوانندگان کلیسا و خواندن آیههای کتاب مقدس به صورت سؤال و جواب به تناوب با آنچه دستههای سینهزنی و عزاداری در مراسم سوگواری ایام محرم در ایران اجرا میکنند کاملاً محسوس است و بعید به نظر میرسد این شباهت تصادفی باشد. این است که میتوان احتمال داد همین روش بوده است که به تدریج تکامل یافته و با تبدیل به چند صدایی، پایههای هارمونی را در موسیقی تشکیل داده است.
از موسیقیسازی یا همنوازی ایلام نگاره جالب توجهی در مجاری برجسته «کول فرعون» یا «فرح» وجود دارد که به عقیده فارمر پیشوایان مذهبی را در حال تقدیم قربانی نشان میدهد و سه موسیقیدان ایلامی نیز در این مراسم شرکت و همکاری دارند:
یکی ظاهراً دف (یا دایره) میزند و دو نفر دیگر چنگ یا جعبه صوتی در بالا و پایین (وَن) مینوازند. چنگی که فارمر از آن به عنوان «ون» یاد کرده است همان سازی است که در نگاره زیبا وحجاری طاق بستان کرمانشاهان، از میراثهای هنری گرانبهای دوران ساسانی دیده میشود. وجه تسمیه آن به (ون) مربوط است به ساختش با چوب درخت زبان گنجشک، که در زمان پهلوی ون یا وون گفته میشود و در عربی به صورت (ون) یا صنج و جنک درآمده است.
سند دیگری برای اثبات اصالت و دیرینگی موسیقی ایران و پایگاه والای ایلام، تندیسی است سفالین که در موزه لوور پاریس نگهداری میشود و نوازنده ایلامی نیمه برهنه را سرگرم نواختن تنبور دسته بلندی نشان میدهد و ظاهراً متعلق به هزاره دوم یا اول قبل از میلاد است./ پایان قسمت مادها و ایلامیان
منابع :
سرگذشت موسیقی ایران، روح اله خالقی
چشمانداز موسیقی ایران، دکتر ساسان سپنتا
تاریخ مختصر موسیقی ایران، محمدتقی بینش خراسانی
تاریخ موسیقی ایران، حسن مشحون
نظر شما