تعداد بازدید: ۲۳
کد خبر: ۲۱۰۸۴
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰ - 2024 24 August
author
روزنامه نگار: امین رجبی

چند سال پیش به ضرورت، سفری کاری به ارسنجان داشتم و ناگزیر در ظهرگاه تابستانی اَمرداد از مسیر آباده‌طشک راهی آنجا شدم. هنوز غروب نشده به سمت نی‌ریز برگشتم. در میانه راه هوا گرگ و میش شد و جاده به غایت شلوغ. رانندگی در آن مسیرِ پرخطر و در آن حال و هوا مثل راندن در میدان مین بود. از چپ راست موتور و ماشین و تراکتور به ناگاه وارد جاده می‌شدند بویژه آنجا‌هایی که روستا‌ها نزدیک جاده بودند. تریلر‌های حمل سنگ به فراوانی در آن مسیرِ دوطرفه رفت و آمد داشتند. بار‌ها با موتورسیکلت‌هایی دو و سه ترکه روبرو می‌شدیم که هیچ چراغی نداشتند و فقط با نور موبایل حرکت می‌کردند. ماشین‌های شاسی‌بلند با نور بالا حرکت می‌کردند و توجهی به چراغ‌زدن دیگران نداشتند.

سرعت را تا جای ممکن پایین آوردم و با احتیاطِ کامل ادامه مسیر دادم. هم جلو را می‌پاییدم و هم آینه‌ها را. آنقدر رانندگی سخت و پرفشار بود که حس می‌کردم ماهیچه پاهایم دارد می‌گیرد. جاده و حال و هوای آن مصداق این شعر اخوان ثالث بود:

نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است

بالاخره  به نی‌ریز رسیدیم و هزار بار به خودم قول دادم که دیگر از این مسیر نمی‌روم. همان زمان مقاله‌ای در هفته‌نامه عصر نی‌ریز نوشتم با این عنوان: «گرگ و میش هوا و رانندگی در جاده وحشت».

حالا چرا این ماجرا را دوباره نوشتم؟  

هفته پیش یکی از دوستان اهل استان مرکزی که او هم گذارش به جاده آباده‌طشک افتاده بود، به دفتر نشریه آمد و تجربه سخت خود از رانندگی در این جاده را بازگو کرد؛ و جالب این که او هم در ماه گرم اَمرداد و هنگام غروب در این جاده رانده بود و او هم می‌گفت دیگر از این مسیر نمی‌روم و درخواست داشت چیزی بنویسیم.  

ماجرای خودم را هم گفتم و این که دیگر از آن جاده نرفتم؛ و دردا به مرمان مظلومی که مجبورند جانشان را زیر بغل بزنند و هر روز از این جاده گذر کنند.

نمونه این جاده‌ها را البته کم نداریم. جاده قطرویه-سیرجان، گردنه چاه‌سبز، جاده ریزاب-بنه‌کلاغی (در بخش قطرویه)، جاده حسن‌آباد-مشکان-مهریز، جاده حاجی‌آباد نی‌ریز- خیر استهبان.

یک بار که در هنگام عصر و غروب به سیرجان رفتم، باز همان حکایتِ عبور از میدان مین بود. جاده‌ای کم‌عرض، کسل‌کننده، پرخطر، پر از ماشین‌های سنگین، ماشین‌های شوتی بی‌کلّه، علائم رانندگی ضعیف و نقاط حادثه‌خیز.

وجود همین جاده‌های پرخطر در اطراف و اکناف نی‌ریز است که ما این همه حوادث رانندگی در نی‌ریز داریم و در استان صاحب مقام هستیم. حوادثی که در آن سلامتی و جانِ عزیزِ بسیاری از همشهریان و هموطنان قربانی می‌شود.

به راستی وقتی ما می‌خواهیم از این نی‌ریزِ در حصارِ کوه‌ها بیرون برویم، یک جاده درست و ایمن و با استاندارد‌های حتی ملی (و نه جهانی) نداریم. بهترینِ آن گردنه واریانتی است که آن هم شیب‌های غیر استاندارد دارد و در جا‌هایی رانش کرده و به دادِ خدا رها شده.

ما در بخش راه و راه‌سازی فرسنگ‌ها از شهر‌های اطراف عقبیم.  

انتخاب یک وزیر زن به عنوان وزیر راه و شهرسازی را به فال نیک می‌گیریم و امید داریم تحولی در این وزارتخانه‌ی عریض و طویل و زمین‌گیر رخ دهد. اما اگر بخواهیم اولویت‌ها را به او بگوییم چه دردی را بیان کنیم؟ از روگذرِ ناتمام با آن ستون‌های بدقواره بگوییم؟ یا از زیرگذرِ تنگ و یک‌طرفه‌ی غیر استاندارد؟ از جاده‌های تنگ و پرخطر بخش‌های قطرویه و مشکان بنالیم یا از مسیر‌های شلوغ و وحشت‌زای آباده‌طشک و سیرجان؟ و یا از این شکوه کنیم که چقدر رسیدن به نی‌ریز یا رفتن از این شهر با خطر روبروست؟

از فرمانداران محترم سه شهر حوزه انتخابیه و بخشداران عزیز و نماینده محترم مجلس و اداره‌کل راه و شهرسازی و سازمان برنامه و بودجه فارس انتظار است از هر راهی که می‌دانند و می‌توانند سر و سامانی به بخش راهسازی نی‌ریز بدهند و جان و روان و سلامت مردمان را عزیز دارند.

چنین باد

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها