زاده ۲۳ دی ۱۳۲۶ در کازرون، شاعر مطرح ایرانی، از شاعران تأثیرگذار در سالهای پس از انقلاب ۵۷ و از چهرههای ماندگار ایران در حوزه ادب و فرهنگ بود.
پیش از انقلاب کارمند بانک ملی بود و تحتتأثیر غزلهای نوی شاعر همشهریاش محسن پزشکیان به این سبک روی آورد.
اشعار مردانی بیشتر در زمینهی حماسی بود و از وی به عنوان ابداعکننده سبک غزل حماسی نام برده میشود.
وی که به قالبهای کلاسیک و کهن شعر فارسی وفادار بود، در شعرهایش به مضمونهای مرتبط با جنگ ایران و عراق نیز میپرداخت. مردانی همچنین به علت علاقه به زادگاهش اشعار بسیاری با لهجه کازرونی سروده است.
کتاب «خوننامه خاک» از آثار مردانی در سال ۱۳۶۴ به عنوان کتاب برگزیده سال ایران انتخاب شد.
نصرالله مردانی در تاریخ ۱۹ ا سفندماه ۱۳۸۲ طی سفر به عراق در شهر کربلا درگذشت و بنا به وصیتش در زادگاهش کازرون به خاک سپرده شد.
مهربان آمدیای عشق به مهمانی من
پر شد از بوی خوشت خلوت روحانی من
خوش بر آورده سر از باغ تماشای وجود
سرو ناز تو به سرفصل زمستانی من
هیچ کس غیر توای خُرمی دیده نخواند
حرف ناخواندهی دل از خط پیشانی من
میکنم گریه من سوخته تا خنده زند
گل روی تو در آیینهی بارانی من
بیقرار آمدی و رفت قرارم از دست
بنشین؛ تا بنشیند دل طوفانی من
آفتابی شدی و یک سره آبم کردی
شد حریر نگهت جامهی عریانی من
بشکنای بغض و فرو ریز که در خانه دل
میزند شعله به جان، آتش پنهانی من
هرچه گفتند و بگویند به پایان نرسد
«قصه زلف تو و شرح پریشانی من»
****
من واژگون، من واژگون، من واژگون رقصیدهام
من بی سر و بیدست و پا، در خواب خون رقصیدهام
میلاد بیآغاز من، هرگز نمیداند کسی
من پیر تاریخم که بر بام قرون رقصیدهام
فردای ناپیدای من، پیداست در سیمای من
این سال با فرداییان در خون کنون رقصیدهام
منظومهای از آتشم، آتشفشانی سرکشم
در کهکشانی بینشان، خورشیدگون رقصیدهامای عاقلان! در عاشقی دیوانه میباید شدن
من با بلوغ عقل در اوج جنون رقصیدهام
میلاد دانایی منم، پرواز بینایی منم
من در عروجی جاودان از حد فزون رقصیدهام
با رقص من در آسمان، رقص تمام اخترانمن بر بلندای زمان بنگر که، چون رقصیدهام