تعداد بازدید: ۱۲۸
کد خبر: ۲۰۹۰۳
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰ - 2024 10 August
نویسنده : غلام‌رضا محسن‌زاده

در حدود ۵۶ سال پیش، ۸ ساله بودم و در یک شب سرد با مادرم از کوچه عبور می‌کردیم. دیدم دو زن و یک دختر در این سرما نشسته‌اند سر کوچه که محل عبور و مرور مردم بود.

به مادرم گفتم: چرا این زن‌ها در این وقت سرما نشسته‌اند اینجا؟  

گفت: این‌ها نشسته‌اند فال‌گوش.  

پرسیدم: فال‌گوش؟  

گفت: بعضی‌ها به فال‌گوش عقیده دارند و وقتی مشکلی برایشان پیش می‌آید، شب چهارشنبه یا همان سه‌شنبه شب می‌آیند سر کوچه یا چهارراهی که پر تردد است می‌نشینند و حرف‌های مردمی را که رد می‌شوند گوش می‌کنند. اگر حرف‌های خوبی می‌زنند عقیده دارند که مشکلشان حل می‌شود و خوشحال می‌شوند و می‌روند. ولی اگر حرف‌های ناراحت کننده بزنند و از گرفتاری‌ها بگویند مشکلشان حل نمی‌شود.  

در ضمن بعضی‌ها هم که می‌دانند چرا این‌ها اینجا نشستند و این سنت را می‌دانند، می‌گویند خدا مشکل‌تان را بگشاید که باعث خوشحالی و دلگرمی آن‌ها می‌شود. شعری هم در این باره سروده‌اند

شب چهارشنبه و چار بحر دنیا       
نیت کردم بشینم بر سر راه

نیت مکن و منشین بر سر راه            
مرادت می‌دهد امروز و فردا 

ضمناً ترتیب نشستن سر کوچه اینگونه بود که یک دختر در وسط و زن‌ها دو طرف دختر در کنار هم می‌نشستند.

فال‌گوش سنتی قدیمی در نی‌ریز

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها