زین قند پارسی
بیحدّوحصر = بیاندازه، بیکران، بیمرز، بی پایان
بیحس کردن = بی واکنش کردن، ناگیرا کردن
بیحسابوکتاب = بیاندازه
بیحواس = فراموشکار، پریشان، سربه هوا
بیحوصله = بیانگیزه، دلمرده، پژمرده، افسرده
بیخاصیت = به دردنخور، ناکارآمد، بیهوده، بیکاربرد، بی سود و زیان، تهی، پوچ، دورانداختنی
نظر شما