"عدهای را با پول میخریم" و گروه بزرگ تری هم وجود دارند که آنقدر ساده دل و احمق اند که اگر لیدرهای ما در وسط جمعیت فریاد بزنند "ظریف گورتو گم کن" طوطی وار تکرارش کنند. " این دسته دوم، همانهایی هستند که نمیفهمند و با همین نفهمیشان، پیادهنظام کاسبان تحریم میشوند.
در نماز جمعه تهران، عده ای شعار دادند: "ظریف گورتو گم کن!" ! اما قصه اصلی این شعار چیست؟!
قبل از برجام -که هنر ظریف بود- بازار کاسبان تحریم سکه بود. مثلاً نفت ایران به جای آن که مانند همه صادرکنندگان، به طور معمولی و توسط دولت ها صادر شود و پولش به کشور برگردد، به وسیله دلالانی انجام می شد که نفت ایران را می گرفتند و به قیمت ارزان می فروختند و 2 سود کلان می بردند: هم درصدری از تخفیف قیمت مال اینان بود و هم درصدی از فرایند بازگشت دلار به ایران.
این موضوع فقط درباره نفت صادق نبود و در هر چیزی که فکرش را بکنید، از قطعات هواپیما گرفته تا نهاده های دامی و از دارو گرفته تا تجهیزات صنعتی جریان داشت.
کاسبان تحریم در آن سال ها، راهی که اجداد و نوادگانشان در 1000 سال باید می رفتند تا به این ثروت برسند - و نمی رسیدند - را در کمتر از یک دهه پیمودند و به مالتی میلیاردرهایی تبدیل شدند که حالا می توانستند از پول بادآورده شان، برای اثرگذاری در تصمیم سازی ها نیز ببرند.
برجام که شکل گرفت، همه چیز به حالت عادی برگشت؛ وزارت نفت که دیگر تحت تحریم های بین المللی نبود، می توانست خودش به راحتی نفتش را مانند همه تاریخ نفت ایران بفروشد و پولش را در حساب های خودش دریافت کند. بقیه حوزه ها هم همین گونه شده بود. هم دولت و هم بخش خصوصی، وارد تجارت بین المللی شده بودند.
کاسبان تحریم که می دیدند با یک برجام، تمام کاسه و کوزه هایشان شکسته، از همین نقطه شروع کردند به جوسازی علیه برجام و طراحش محمدجواد ظریف. آنها طبیعتاً نمی توانستند بگویند ظریف و برجام، دکان و دستگاه ما را تخته کرده و کاسبی مفت مان را کساد کرده اند. بنابراین مجبور بودند پشت شعارهای ارزشی پنهان شوند و ظریف را متهم به غربگرایی و برحام را عامل نفوذ خارجی معرفی کنند.
آنها که دلواپس کاسبی های میلیارد دلاری خود بودند، به دروغ خود را دلواپس ارزش های انقلاب معرفی کردند و با همان پول های حاصل از کاسبی تحریم، در رسانه ها شروع به جوسازی کردند و در شبکه های اجتماعی لشکر سایبری درست کردند که حتی برای کامنت گذاری در سایت ها، پول می گرفتند.
اینان حتی در عرصه اقتصادی نیز شروع به سنگ اندازی کردند و حتی مدیران شرکت بوئینگ را که قرار بود به ایران هواپیمای مسافری بفروشد، تهدید کردند که اگر به ایران هواپیما بفروشند در خطر خواهند بود و بدین ترتیب مانع از قرارداد شدند.
اگر بخواهیم حجم کارهایی را که آنان برای زمین زدن برجام در داخل و خارج انجام دادند تشریح کنیم، قطعاً چند جلد کتاب مفصل و تلخ می شود.
برجام که با همکاری مشترک کاسبان داخلی در ایران و لابی اسرائیل در آمریکا زمین خورد، دوباره کاسبی اینان رونق گرفت و بخور بخورها شروع شد تا این که انتخابات زودهنگام و پیش بینی نشده ریاست جمهوری 1403 شکل گرفت و بار دیگر ظریف به میدان آمد و در کنار پزشکیان قرار گرفت و در پیروزی اش نقش آفرینی کرد.
حضور ظریف که به اذعان دوستان و دشمنان منصف، یکی از برترین دیپلمات ها و مذاکره کنندگان بین المللی است، ترس را مجدداً به جان کاسبان تحریم انداخت: "اگر او بتواند در دولت جدید روابط بین المللی ایران را به سمتی ببرد که تحریم ها لغو یا حتی کم رنگ بشود چه؟! نه! ما نمی گذاریم و ظریف باید برود و گم شود."
و دوباره همان سناریوی قدیمی در حال تکرار است: " باید کاسبی مان را در لوای دین و انقلاب حفظ کنیم. عده ای را با پول می خریم - با همان پول یامفت دور زدن تحریم ها - و گروه بزرگ تری هم وجود دارند که آنقدر ساده دل و احمق اند که اگر لیدرهای ما در وسط جمعیت فریاد بزنند ظریف گورتو گم کن، طوطی وار تکرارش کنند." این دسته دوم، همان هایی هستند که نمی فهمند و با همین نفهمی شان، پیاده نظام کاسبان تحریم می شوند و چقدر رقت انگیزند این بیچارگان که تاریخ اسلام هم پر است از امثال شان: فریب خوردگانی که آخرتشان را به دنیای دیگران می فروشند!
این اول راه است؛ آنها این بار منتظر نخواهند شد که دولت جدید توافقی بین المللی برای لغو یا کاهش تحریم ها داشته باشد و سپس دنبال برهم زدنش باشند. قصه دهها میلیارد دلار پول یامفتی است که از ادامه وضع موجود نصیب اینان می شود. هر کدام از ما، حتی از یک چرخ زاپاس خودرویمان نمی گذریم، این ها چگونه از پالت پالت دلار که به سادگی نصیب شان می شود، بگذرند؟!
پشت صحنه شعار "ظریف برو گم شو" ، ظاهرالصلاح هایی هستند که شکم هایشان و حساب های ارزی شان از حرام های ناشی از کاسبی تحریم پر شده است و اگر سخن از دین و انقلاب و ... می گویند، در واقع، از این مفاهیم سپرهایی مردم فریبانه برای تجارت پرسود و حرام شان می سازند. آنها می دانند که یا باید ظریف برود و گم شود یا خودشان باید گورشان را گم کنند و از سر سفره مردم بیرون بروند.
مسأله واقعاً به همین سادگی است و شگفتا که برخی هنوز در همین حد هم متوجه نیستند!