یک فنجان شعر
مضمونِ شعرم خواب و بیداریست
خوابم فقط تسکین بیماریست
وسواستر از قبل میبینم
دنیا شبیه زیر سیگاریست
احساسها را بیهدف بگذار...
وقتی که زخم کهنهات کاریست
هر بار گفتم دوستت دارم
فهمیدهام نوعی خودآزاری ست
سگدو زدن، بیوقفه جان کندن
زحمت کشیدن نیست بیگاریست
این زندگیِ گوسفندی نیز
بخشی از این دنیای پرواریست
بیزارم از رؤیای بیداری
رؤیای من رؤیای بیزاریست
نظر شما