در تاریخ ورزش نیریز اگر بخواهیم پنج فوتبالیست را به عنوان نمادهای جوانمردی و تعصب و غیرت انتخاب کنیم، بیتردید حسین تاجبخش یکی از آنها است. مدافع سرسخت سالهای دهه ۶۰ و ۷۰ که بازی برایش حکم مرگ و زندگی داشت. توپ را به هر ترتیبی بود با پا و سر میزد و کمتر مهاجمی توان عبور از او را داشت. حتی در دورهای به تیم ملی هم دعوت شد، اما کس دیگری را جای او فرستادند. خودش میگوید زمانی که در تهران بودم مهاجم تیم ملی نتوانست از من عبور کند.
حالا او در ۶۱ سالگی به خاطر پرتاب شدن از ارتفاع بیش از ۱۰ متری و شکستگی مهرههای کمر و کتف و دست، چند ماهی است خانهنشین شده و دوران نقاهت را میگذراند.
با این ورزشکار پیشکسوت و محجوب گفتگویی ترتیب دادیم که میخوانید.
*****
حسین تاجبخش هستم. ۶۱ سال دارم. تحصیلاتم را در مدارس بختگان، مسعود بزرگی و احمد نیریزی انجام دادم. بعد از آن دورههای مهارتی الکترونیک را در تهران گذراندم.
از ابتدایی فوتبال را با مرشد محمدرضا شاهمرادی شروع کردم و در منطقه قلات نیریز با بقیه محلات در زمین خاکی مسابقه میدادیم. مدتی هم زیر نظر حسن رضائیان تمرین وزنهبرداری میکردیم و باشگاهی به این صورت وجود نداشت. بیشتر عمرم را فوتبال بازی کردم و مربیام زنده یاد علی فیض آبادی بود. مدت زیادی با ایشان تمرین و بازی میکردم. مرحوم فیضآبادی زمانی که رئیس تربیت بدنی بود برای ورزش نیریز بسیار زحمت کشید. در این سالها در تیمهای شهید فقیهی، امید، استقلال، هلال احمر (شهید آذریان)، شهرداری، وحدت، پیمان و پیشکسوتان بازی کردم.
در وزنه برداری چقدر فعالیت داشتید؟
یادم هست برای اولین بار که به وزنهبرداری رفتم یک مربی آمده بود و تست میگرفت. نوبت من که شد گفتم همه وزنهها را روی هالتر بگذارید و همه را یک جا بلند کردم و، چون قدرت بدنی زیادی داشتم مربی گفت تو یک استعداد هستی و باید هیچ ورزش دیگری نکنی. ولی من بیشتر به فوتبال علاقهمند بودم و فوتبال بازی میکردم. وقتی این مربی به نیریز میآمد اگر وسط فوتبال بودم فرار میکردم که من را نبیند. در وزنه برداری یک مقام دوم استان کسب کردم که نفر اول از مرودشت ملی پوش بود.
همدورهایهای شما چه کسانی بودند؟
من نزدیک به ۴۲ سال فوتبال بازی میکردم و با بازیکنان زیادی همبازی بودم که اسامی آنها زیاد است. در فوتبال شهیدان فیضآبادی، محمد مبین، قاسم گلچین، عباس دهقانی و در وزنهبرداری مرتضی مدلول، جهانشاه اکبرپور، جواد رئوفی، محمد پردلی، محمد دشتبانی، علیاصغر مختاری همدورهام بودند.
با زندهیادان حسین بهرامی، علی ساوهای، صادق طاهری، علی دستان، حسین جاوید و دوستان دیگر مثل حسن جوانفر، سعید شبدوست، مهدی مهدیپور، حسن صمدی، ناصر مختاری، برادران صادقی، و مرتضی ربیعی همبازی بودیم. این فقط تعدادی بود. از آنها بود از بقیه هم به خاطر از قلم افتادن اسمشان عذر خواهی میکنم.
امکانات ورزشی آن زمان چگونه بود؟
آن زمان امکانات ضعیف بود ولی ورزش کردن هم هزینههایی مثل سالن، بیمه و مربی نداشت و رایگان بود.
چه مقامهایی به دست آوردهاید؟
در استان و شهرستان مقامهای زیادی داشتم و چندین بار در تیم منتخب نیریز در استان بازی کردم و حتی یک بار هم به تیم ملی دعوت شدم که استان گفت، چون خوابگاه نداریم نمیتوانی با منتخب تمرین کنی. برو به شهر خودت خوابگاه که فراهم کردیم زنگ میزنیم بیا که هنوز منتظر تماس آنها هستم.
بعدها متوجه شدم کس دیگری را جای من فرستادند.
چند فرزند دارید؟
دو پسر و یک دختر دارم که یکی از آنها معلم، دیگری دندانپزشک و یکی از آنها هم در کادر درمان است. بیشتر ورزشهای همگانی مثل کوهنوردی را انجام میدهند و ورزش خاصی را به صورت حرفهای دنبال نمیکنند.
به نظر شما پتانسیل جوانان نیریز در ورزش چگونه است؟
نیریز شهر با فرهنگ و قدیمی است که جوانان آن در همه زمینهها استعداد داشتهاند و دارند و بزرگانی در نیریز وجود داشتهاند که سرآمد تاریخ بودهاند. در ورزش هم همینطور است. اگر پشتکار را سرلوحه خود کنند و از آنان از سنین پایه حمایت شود میتوانند در سطح جهانی بدرخشند.
از جوانان نیریز میخواهم به ورزش روی آورند و در کنار آن درس و تحصیلات را کنار نگذارند تا موفقتر باشند.
حرف پایانی؟
از همه کسانی که در دوران بیماری به عیادتم آمدند تشکر میکنم. در گذشته رسانه ورزشی در نیریز نبود و ما باید برای خرید مجلات ورزشی در فروشگاه مطبوعاتی رفعتی به صف میایستادیم. اما در حال حاضر نیریز خود یک صفحه ورزشی دارد که این باعث تشویق جوانان و نوجوانان به ورزش میشود.