تعداد بازدید: ۸۱
کد خبر: ۲۰۴۲۰
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۲ - 2024 15 June
نویسنده : گلابتون

- من آماده‌ام بی‌بی.
بی‌بی نگاهم کرد.

- عروسی خو نیخِی بیری. مخی بیری عیادت 

- لباس پوشیدم بی‌بی. چیکا کردم مگه؟

- خیلِ خو زود باش دور شد...

- باشه بی‌بی فقط چی بخریم؟

- چی‌ی؟ چی‌چی منظورُته؟

- یه چیزی برا مریض. دست خالی که نمی‌شه

- چطو نیشه؟ میشه، خوبم میشه.

- زشته بی‌بی... خودم چار پنج تا رانی می‌گیرم.

- هر کاری دلُت ماخا بکن.

از در نرفته بودیم تو که مچم را گرفت...
- چیهههه بی‌بی؟  

- یکی اَ او رانیا رِ بده من چار تازیاده.

- زیاد چیه بی‌بی؟ کم میشه. نکنین این کارو...
رانی را گذاشت توی کیفش.
*****

دختر مش قربون که استکان‌ها را جمع کرد سرم را بردم کنار گوش بی‌بی...

- بریم بی‌بی؟ نزدیک یه ساعته اینجاییم...
ابرویش  را انداخت بالا...

- کجا بیریم میوه نخورده؟ بیشی حالا!
*****
بشقاب‌ها که جمع شد دوباره سرم را بردم نزدیک گوش بی‌بی.

- میوه‌تون رو هم که خوردین بی‌بی. بریم...

- میریم حالا، مِخی بیری خونه گورِته بِکَنی؟ بیشی  یَی لقمه نونی چی بخوریم، تلافی‌ای چار تِی رانیو دربیا!

- وا! بی‌بی؟ بشینیم برا شام؟ مش قربون حال دُرستی نداره، شاید جلو شما راحت نباشه. بریم دیگه...

- راحته!  تو نیخوا جوش مش قربونِ بزنی.  
نفس عمیقی کشیدم و دوباره چیزی نگفتم...
*****
سفره که جمع شد سرپا ایستادم...

- بی‌بی جون بریم دیگه...
بی‌بی ایستاد...

- زَمتتون دادیم... ببخشیده!
خم شد چادرش را بردارد...

- خو دیه گلاب... بیریم ننه؟
در را که زدند، بی‌بی کمی پا شل کرد و نگاهش که به مش موسی افتاد گل از گلش شکفت...

- انگا قسمت نیس ما امروز بیریم خونه ننه!

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها