واژه دمکراسی را زیاد شنیدهایم. شاید آشنایی کم و بیشی در مورد آن داشته باشیم؛ اما این اصطلاح در جامعه شناسی سیاسی و علوم سیاسی بحثی گسترده و عمیق دارد. سؤالات متعددی میتواند پیرامون آن مطرح شود، از جمله:
۱- دمکراسی یعنی چه؟
۲- دمکراسی از کجا آمده است؟
۳- فواید دمکراسی چیست؟
۴- زیانهای دمکراسی کدام است؟
۵- آیا دمکراسی پیش فرضها یا اصطلاحاً ارکانی دارد؟ این اصول کدامند؟
۶- دمکراسی فقط سیاسی است یا انواع دیگری هم دارد؟
۷- سابقه دمکراسی در ایران به چه زمانی برمیگردد؟
۸-...
سؤالات دیگری هم میتوان به سؤالات بالا اضافه کرد.
در این نوشتار که احتمالاً در شمارههای بعد هم آن را دنبال کنیم، برآنیم تا حد امکان ساده و مختصر به سؤالات بالا بپردازیم.
سوال نخست: دمکراسی یعنی چه؟
شاید خوانندگان عزیز تاکنون خوانده یا شنیده باشند که دمکراسی یعنی حکومت مردم بر مردم.
این جمله به نظر ساده میآید اما هم در مقام نظریه و هم در مقام عمل و اجرا بخشهای زیاد و بعضاً پیچیدهای دارد. مردم چطوری میتوانند بر خودشان حکومت کنند؟ مگر امکان دارد همه حاکم جامعه باشند و یا جزیی از اجزای حکومت به حساب آیند؟
حکومت یعنی سازمان عریض و طویلی که عهدهدار اداره جامعه است. ابزار این سازمان «قدرت» است. دمکراسی بر این باور است که این قدرت متعلق به همه مردم یک کشور است. به زبان ساده، دمکراسی همه اعضای یک جامعه را سهامدار یک شرکت میداندبطوریکه هر عضو فقط یک سهم از این شرکت را مالک است و میزان سود و زیان اعضا هم کاملاً برابر است.
این صاحبان سهم برابر یا قدرت برابر، هیئت مدیره و بقیه ارکان شرکت را انتخاب میکنند و مدیران منتخب سهامداران، شرکت را اداره میکنند. دوره مدیریت مدیران طبق قانون مشخص است مثلاً ۱، ۲ یا ۳ سال و پس از پایان دوره انتخابات تکرار میشود.
مردم صاحب قدرت با حضور در انتخابات، ادارهکنندگان کشور را بر میگزیندو آنها به نمایندگی از مردم با استفاده از سازمان حکومت، کشور را اداره میکنند.
اینکه وظایف حاکمان چیست؟ حدود قدرت آنها چقدر است؟ چه کسی بر کار آنان نظارت میکند؟ چه کسی به تخلفات حاکمان و دستگاه حکومت رسیدگی میکند؟ مردم قبل از پایان دوره برگزیدگان، چطور میتوانند رأی خود را پس بگیرند و حاکمان را عزل کنند؟ مردم چه وظایفی در برابر حکومت دارند؟ حقوق مردم چیست؟ شرایط کسانی که میخواهند نماینده مردم باشند کدام است؟ برای مثال کسی که میخواهد نماینده مردم در شورای شهر و روستا ، نماینده مجلس، رئیس جمهور و... شود باید دارای چه شرایطی باشد؟
سؤالاتی از این قبیل در قانون اساسی به آنها جواب داده میشود. قانون اساسی قراردادی است مابین مردم و حاکمان برگزیده مردم. این قرارداد را باید مردم پذیرفته باشند، هر گونه تغییری در آن هم باید با اجازه و موافقت مردم باشد. درست مانند قراردادی که بین موجر و مستأجر امضا و به اجرا گذاشته میشود. در این قرارداد مردم، موجر و صاحب خانه و صاحب مِلک هستند که در ادبیات سیاسی باید بگوییم صاحب مُلک (حکومت).
قانون اساسی را میتوان به اساسنامه یک شرکت تشبیه کرد. همه سهامداران و برگزیدگان سهامداران، قبل از هر چیز باید اساسنامه را پذیرفته باشند همانطور که هرگونه تغییر یا اصلاحی در اساسنامه شرکت مستلزم موافقت اکثریت سهامداران است (مجمع عمومی فوق العاده)، تغییر و اصلاح قانون اساسی هم مستلزم موافقت اکثریت مردم یک کشور است.
همانطور که سهامداران میتوانند خواهان اصلاح یا تغییر اساسنامه شوند، مردم یک کشور هم به اعتبار سهمی که از قدرت سیاسی دارند، میتوانند خواهان تغییر یا اصلاح قانون اساسی کشور شوند.
تا اینجا به طور ساده و مختصر به سؤال اول پاسخ دادیم. امید است که خوانندگان عزیز سؤالات و ابهامات خود در این زمینه را در اختیار هفتهنامه قرار دهند تا به آنها پرداخته شود.
شاد و سالم و موفق باشید