تعداد بازدید: ۳۰۳
کد خبر: ۱۸۸۲۳
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۰ - 2023 15 December
تتلو یا امیرحسین مقصودلو در زیرزمین متولد شد، رشد کرد و بالا آمد. او قبل از اینکه خواننده شود زیرزمینی بود و شخصیتش را می‌توان یک برون‌داد نمادین غلظت‌یافته از تأثیر آسیب‌های اجتماعی بر فرد دانست.
author
روزنامه نگار: محمد جلالی

 او برای گرفتن مجوز دست به هر کاری زد... بر روی ناو جنگی از انرژی هسته‌ای دفاع کرد، در انتخابات سال ۱۳۸۸ از میرحسین موسوی حمایت نمود و در انتخابات ۱۳۹۶ و در این چرخش ۱۸۰ درجه‌ای به سمت ابراهیم رئیسی رفت و خود را انقلابی دانست، اما وقتی دید راه به جایی نمی‌برد عصیان‌گر شد و به ترکیه رفت...

او در آنجا مسیر افول خود را آغاز کرد، فحش‌های رکیک، سوءاستفاده از دختران کم‌سن و سال، استفاده از بازیگران ایرانی و حتی وعده ازدواج به آنها، حضور فعال در سایت‌های شرط‌بندی، و اعتیاد به هر ماده مخدری او را خطرناک‌تر از قبل کرده بود، اما با این حجم از خطا، باز هم طرفدارانش کم نبودند و غالباً سالن‌های اجرایش پر تا پر تماشاگر می‌شد و وقتی از آن‌ها می‌خواست تا بر او سجده کنند و «یا تتل» بگویند بدون آن که علت را بپرسند همراهش می‌شدند. در شبکه‌های اجتماعی هم کم حاشیه نداشت و ماجرای درخواست از هوادارانش برای اینکه برای او «بق بقو» کنند و همراهی آنان غیر قابل تصور بود. افول تتلو به سقوط رسید و در حالی که می‌گویند در آخرین قرارداد خود شکست سنگینی خورده بود به سمت ایران فراری شد و ویلای ترکیه را که دختران آنجا را جهنم تتلو می‌خواندند رها کرد. در اینجا تتلو را بهتر معرفی خواهیم کرد...

خواننده‌ای زیر زمینی که هیولا شد

عصر ایران در این رابطه نوشت:
امیرحسین مقصودلو یا همان تتلو یکی از کودکانی است که در زیرزمین ساختمان جامعه متولد شد و هنوز زیرزمینی باقی مانده است. ماجرای امیرحسینی که تبدیل به تتلو شد، ماجرای تلاش‌های ناکام یکی از بچه‌های زیرزمین برای بالا آمدن از طبقه‌اش و رسیدن به سطح است.

او تا یک جایی تلاش کرد خواننده‌ای برای جوان‌های هم‌نسل خودش در طبقه متوسط شود و حتی در سال پر اعتراض ۸۸، برای کاندیدای سبز‌ها ترانه‌ای خواند. بعد کم‌کم از این تلاش مأیوس شد و نسبت او با طبقه متوسطی‌ها به یک کَل‌کَل و روکم‌کنی کشید.

امیرحسین مقصودلو می‌خواست دوباره متولد شود؛ این‌بار در طبقه متوسط؛ اما وقتی فهمید چنین امکانی برایش فراهم نیست، همه فوت و فن‌هایی را که در زیرزمین برای کل‌کل و درآوردن لج متوسطی‌ها بلد شده بود به کار بست و از همین طریق توانست موفقیت‌هایی به دست بیاورد.

حالا او به یک جوکر تبدیل شده بود که ناکام در جلب نظر از هم‌نسلی‌های طبقه متوسطی‌اش توانسته بود لشکری از نوجوانان دهه‌های بعد را پای کارش بیاورد و به این شکل تتلو متولد شد.

حمله تتلو به ارزش‌های طبقه متوسط که از آزادی‌های فردی گرفته تا نماد‌هایی مثل محمدرضا شجریان امتداد می‌یافت، به هیچ‌وجه عدالت‌خواهانه نبود، اما مولود بی‌عدالتی بود. او درست و غلط، هر چه را که می‌گفت با لحنی گزنده و عموماً مستهجن می‌گفت و به یک استاد بلامنازع در حرص دادن متوسطی‌ها تبدیل شد.

این شیوه شخصیتی اتفاقاً به شهرت او خیلی کمک می‌کرد و همین موضوع که هر قدر متوسطی‌ها بیشتر از تتلو لج‌شان می‌گرفت او معروف‌تر می‌شد، خودش پدیده‌ای بود که با آن می‌شد موضوع شهرت را خصوصاً در عصر شبکه‌های اجتماعی از زاویه‌ای جدید دید و بررسی کرد.

شخصیت تتلو اساساً زاییده کل‌کل و لجبازی با طبقه‌ای است که او را به خودش راه نداد و در هر مواجهه‌ای با این پسر زیرزمینی، بینی‌اش را با دستمال گرفت و رد شد. در زمانی که تقریباً تمام ترانه‌های فارسی اگر شادمانه نباشند، تم واسوخت یا اصطلاحاً شکست عشقی دارند، سبک تتلو این بود که رودست خورده، اما نهایتاً برنده دعوا شده است. این هم از همان کل‌کل دائمی بلند می‌شد؛ شبیه دیالوگ نهایی فیلم «پاپیون»، جایی که استیو مک‌کویین وقتی بالاخره موفق می‌شود از زندان گویان فرار کند و به دریا می‌پرد، فریاد می‌زند آهای حرامزاده‌ها! من هنوز زنده‌ام.

تتلو هم همین فریاد را خطاب به کسانی می‌زد که آن‌ها را زندانبان خودش در زیرزمین می‌دید؛ همان متوسطی‌ها که نمی‌گذاشتند او بالا بیاید و مثل خودشان شود. از خانم وزیری در ترانه‌اش تا استاد شجریان در فضای مصاحبه‌های جنجالی همیشگی‌اش، او مرتب خطاب به هر کاراکتری از طبقه متوسط که احساس می‌کرد می‌خواهد شخصی مثل تتلو یا مقصودلو وجود نداشته باشد، با لحن‌های مختلف فریاد می‌زد که آهای...

این کل‌کل دیوانه‌وار کم‌کم در دامچاله سیاست هم افتاد.

تتلو تلاش‌هایی کرد تا خودش را سفیدشویی کند و بعضی از جریانات سیاسی هم فکر کردند می‌توانند از او به عنوان نمادی از تساهل خودشان از یک‌سو و نمادی از باز بودن در توبه برای همه از سوی دیگر استفاده کنند. بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۶، امیرتتلو و ساسی‌مانکن تبدیل به نماد‌هایی توده‌ای برای دو جناح سیاسی اصلی در کشور شدند.

اما تتلو دیوانه تمام عیار بود. یک روز به امام حسین (ع) توهین می‌کرد و روز دیگر به غلط کردم می‌افتاد و ویدئویی بیرون می‌داد که در آن یک مداح محلی می‌گفت امیرحسین مقصودلو خرج یک هیأت را داده است.

یک روز در مورد اینکه زن‌ها نباید سر کار بروند و با مرد‌ها نباید خوش‌وبش کنند حرف می‌زد و روز دیگر اطلاعیه اینستاگرامی می‌داد و از دختران زیر ۲۰ سال برای عضویت در حرمسرایش داوطلب می‌پذیرفت. هرچه حرص جماعت با این کار‌های تتلو بیشتر درمی‌آمد او هم جواب‌های حرص‌درآورتری می‌داد.

مثلاً وقتی حمله کردند که این چه گستاخی و بی‌اخلاقی واضحی است که می‌کنی، پاسخ داد پس دخترکان باکره برای عضویت در حرمسرای من از پدر و مادرشان رضایت‌نامه بیاورند تا موضوع بلااشکال باشد.

او دیگر هیولا شده بود و آن‌هایی که داشت لج‌شان را درمی آورد صرفاً طبقه متوسطی‌ها نبودند، بلکه هر کس از هر طبقه‌ای اگر ذره‌ای به اخلاقیات و هنجار‌ها پایبند بود، برآشفته می‌شد.

حالا دیگر تتلو به یک عفونت خطرناک تبدیل شده بود. کنسرت می‌گذاشت و وسط آن می‌گفت چند دقیقه صبر کنید تا من بروم مواد بکشم و برگردم. در همان کنسرت مرتب به هوادارانش توهین می‌کرد و سوت و کف احمق‌هایی که توهین می‌شنیدند و ذوق می‌کردند، حرص آدم‌های عاقل و عادی اجتماع را در می‌آورد نه فقط طبقه متوسطی‌های سرخ و سبز و بنفش و صورتی و خاکستری را.

حرمسرای تتلو بالاخره کار دستش داد. او می‌توانست روابط جنسی متعددی در کشور ترکیه داشته باشد بی‌اینکه کسی از این قضیه چندان بویی ببرد یا حساس شود، اما عمداً اطلاعیه می‌داد و حتی به بیشتر از آنچه عمل می‌کرد تظاهر می‌کرد تا حرص دربیاورد، حرص دربیاورد و دیده شود.

تتلو صدای اعماق بود و تا مدت‌ها از اینکه برای شکستن حصار نامرئی نادیده ماندن، از درآوردن حرص متوسطی‌ها بهره بگیرد استفاده کرد؛ اما به قدری این روش را ادامه داد که کارش به در افتادن با بدیهی‌ترین اصول انسانی کشید و در کثافت غوطه‌ور شد.


او حالا به جایی رسیده و کار‌هایی کرده که هیچ آدمی با عقل و منطقی متعارف نمی‌تواند مدافعش باقی بماند و روی دفاع جماعت بی‌عقل و بی‌منطق هم نهایتاً برای پر کردن یک سالن کنسرت می‌توان حساب کرد نه بیشتر.


اما بیایید تا اینجا مرور کنیم که این پسر زیرزمینی، در مسیری که تا به حال طی کرده از کنار چند نفر از ما متوسطی‌ها گذشته و هر کدام‌مان چقدر فرصت داشتیم که نگذاریم او روی ریل هیولا شدن بیفتد؟ از ستاد سبز‌ها در سال ۸۸ تا دیدار با قاضی‌القضات در ۹۶ و پس از آن حضور در جشن خبرگزاری فارس.

از حضور روی ناو ارتش و ترانه‌خوانی برای انرژی هسته‌ای تا ترانه‌خوانی همدلانه با معترضان ۱۴۰۱. از زمین فوتبال تا زمینه‌های سینمایی، از کافه تا هیأت عزا، او همه جا دنبال ما دوید تا بپذیریمش. دنبال مذهبی‌مان دوید، دنبال روشنفکرمان دوید، با آخوند‌های ما عکس گرفت، با هنرپیشه‌های سینمایی ما هم‌خانه شد و خلاصه هر کاری کرد که پذیرفته شود، اما ما که سر پیچ‌های مختلف سیاسی و اجتماعی مرتب سنگر می‌گرفتیم و به سمت هم تیر می‌انداختیم، در پس زدن این بچه زیرزمینی هم‌داستان و متحد بودیم.

گاهی اگر به درد ما می‌خورد سعی کردیم از او استفاده کنیم؛ مثل سال‌های ۸۸ و ۹۶؛ اما نهایتاً به تنظیمات قبل برگشتیم و با فشار دادن دستمال روی بینی‌مان، تا جایی که بوی زیرزمینی او نیاید، دور شدیم.

تتلو عدالت‌خواه نبود، اما مولود بی‌عدالتی است. شاید ممکن بود این هیولای کثیف چنین چیزی نشود که امروز شده؛ اگر کسی زودتر از این‌ها به جای خودش کمی هم به او فکر می‌کرد. هیولا را باید مجازات کرد، اما هیچ‌وقت در هیچ جای تاریخ ندیدیم کسانی را که می‌توانستند مانع تولد یک هیولا شوند و نشدند مجازات کنند و چه می‌شود کرد که این از وجوه تراژیک زندگی بشر است.

آیا بخشی از مسئولان و تصمیم‌گیران، تتلو را در این مسیر قرار نداده‌اند؟

روزنامه هم‌میهن نوشت:این نقطه از جهان که تتلو ایستاده و به بسیاری از مسائل متهم شده، آیا بخشی از مسئولان و تصمیم‌گیران، او را در این مسیر قرار نداده‌اند؟ آیا این انتظار به‌حقی است که مسئولان به هنرمند بگویند ۲۰ سال اینجا بمان؛ ما به تو در سال‌های بعد مجوز می‌دهیم؟ مگر یک انسان چندسال عمر مفید دارد؟

زندگی بخشی از رپر‌ها هدر رفت، چون سبک هنری آن‌ها به‌رسمیت شناخته نمی‌شود.

 بسته‌شدن اینستاگرامش به‌دلیل اشاعه فحشا و کودک‌آزاری، افشاگری‌های کم‌سابقه سحر قریشی علیه او، همچنین لغو کنسرت‌هایش در کشور آلمان به‌دلیل کمپین مردمی علیه‌اش باعث شد تا زندگی تتلو وارد فاز جدیدی شود.

قانون نانوشته‌ای نیز بین خوانندگان وجود دارد که به آن‌ها گفته می‌شود، برای مدتی نباید فعالیت مجازی و هنری داشته باشید تا روند کسب مجوزتان طی شود. موضوعی که برای آرمین زارعی، رپر زیرزمینی طی شد، اما برای تتلو خیر. تغییر سبک زندگی تتلو معلول چنین نگاهی ازسوی افراد مسئول بوده است.

رائفی‌پور «به حالت غبطه می‌خورم»
علی‌اکبر رائفی‌پور، سخنران جنجالی اصولگرایان در سال ۹۷ برای امیر تتلو نوشت:

به خاطر این روز‌ها به حالت غبطه می‌خورم نه فقط از این جهت که مظلوم واقع شده‌ای! بلکه بیشتر برای این که معیار تشخیص حق از باطل گشته‌ای. نگران فحش‌ها و بی‌احترامی‌هایشان نباش! این روز‌ها باید در تاریخ این مرز و بوم ثبت شود!

روزنامه اعتماد به دلیل دستگیری و استرداد تتلو، متن کامل نامه را در آخرین شماره خود بازنشر کرده است.

پایان راه و آینده‌ای پر ابهام
یک روزپس از بازگرداندن امیرحسین مقصودلو معروف به تتلو به ایران، یک مقام قضایی در آذربایجان غربی خبر داد که تتلو پس از «تفهیم اتهام و صدور قرار قانونی و اقدامات قضایی لازم تحت الحفظ به تهران منتقل و تحویل مقامات قضایی» شده است.

خبر بازگرداندن امیر تتلو از ترکیه به ایران، مثل انفجار بمبی در شبکه‌های اجتماعی بود، اما برای اکثر روزنامه‌های تهران (پنجشنبه شانزدهم آذرماه)، انگار «نه خانی آمده و نه خانی رفته». روزنامه‌هایی مانند هم‌میهن و اعتماد عکس و تیتری به آن اختصاص دادند، اما روزنامه‌های اصولگرا در صفحه اول‌شان حتی تیتر کوچکی به آن اختصاص ندادند. این درحالی است که تتلو برای طیفی از همین رسانه‌ها در روزگاری نه چندان دور و در انتخابات سال ۱۳۹۶ معیار «حق و باطل» یا «حر ریاحی» بود!

تتلو چرایی یک سقوط!

غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
رضا موسی پور
United States of America
۲۲:۳۳ - ۱۴۰۲/۱۰/۰۴
0
0
با سلام. ضمن سپاس از روزنامه نگار پرتلاش جناب آقای محمدجلالی.
باید به این واقعیت واقف باشیم که هر سقوطی زاییده صعودی است. ویابه عبارتی دیگرچه عواملی در صعود و رشد اینگونه رفتاهارمؤثرند.چگونه است که رفتارهایی نامتعارف و ناهنجار اینگونه مورد توجه استقبال جمع قابل توجهی قرار می‌گیرد؟ اینکه ما چنین افرادی را ناآگاه یا لایعقل بدانیم قطعاً به سطحی نگری و ظاهربینی دچارشده‌ایم . زیرا کنشهای انسانی از منظر جامعه شناختی و روانشناسی اجتماعی ویژگی‌هایی همچون آگاهی، هدف و معناداری رابا خود همراه دارد.البته همانطور که به درستی فرموده‌اید این آسیبها خود معلول آسیبهای دیگریست و این آسیب‌ها زنجیروار تداوم خواهد داشت تاجایی که با شناخت اینگونه آسیبها و راه حلهای منطقی و عملی بتوان از گسترش آنها جلوگیری کرد.
از جمله عواملی که می‌توان درگرایش مردم خصوصاً جوانان به چنین کاراکترهایی اشاره نمود متأسفانه رواج ظاهرفریبی و دورویی درجامعه است. وقتی افراد برای احراز پست یا شغلی مجبور شوند نقشهایی را بازی کنند که شاید مورد تأیید و خواست خود واقعی‌اشان نباشد و از طرفی هم به آن پست و شعل نیازدارند ادامه چنین روندی رواج دروغ و عوام فریبی و... خواهد بود. چه بسیارند افرادی که با ظاهری موجه ورفتاری عرف پسند بر مسندی قرار می‌گیرند و در مدت کوتاهی به اصطلاح تق کاردر می‌آید وآن می‌شود که نمونه های کثیری از آن را شاهدیم ولازم به توصیح نیست.
در چنین وضعیتی وقتی فردی مانند تتلو در فضای مجازی و رسانه‌ای زاده می‌شود و قالبهای هنجاری وعرفی را با صداقتی مستتردر رفتار می‌شکند مورد توجه قرار می‌گیرد. اینکه دروسط کنسرت می‌گوید «بروم موادبزنم وبرگردم» هر چند با بد آموزی همراه است اما چون شفاف و بدون پیچاندن مخاطب حرف دلش را می‌زند این برای جمع تماشاگر قابل پذیرش‌تر است ونکات دیگری که در ترانه ها وکلامهایش ادا می‌کند، متأسفانه عمدتاً درفرهنگ واقعی ما ساری و جاریست هرچند فرهنگ آرمانی ما آنها را نهی می‌کند.ازطرفی هرچندرعایت قالب‌های هنجاری و اخلاقی با تحکم و اجبار همراه باشد شکستن آنها ازقبح کمتری برخوردارخواهدبود.
درپایان ذکراین نکته لازم است که البته تفریط برتداوم چنین روندی نیزنتیجه ای عکس خواهد داشت چنان که برای جناب تتلو نیزاین اتفاق افتاد.
با تشکر ازحوصله شما ارادتمند و برادر کوچک شما موسی‌پور
نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها