این روزها اکثر مردم مثل آلیس در سرزمین عجایب در حال تقلّا برای هضم و حلاجی رویدادهای خلقالساعه و عجیب و غریب مملکت هستند، مثل ماجرای خبرنویسی دوستان تحریریه واحد مرکزی خبر در خصوص کاربرد ابزار و یراقآلات در انگلستان [از جمله اره!]، خبر تلاش و رشادت عباس ایراونی متهم گروه اقتصادی عظام برای دور زدن تحریمها، رشد ٤٠ درصدی ارزش پول ملی، اجاره دادن سه میلیون تومانی یک موزائیک توسط مافیای دستفروشی، دستگیری پزشک قلابی با درآمد روزانه ٨ میلیون، خرید کارت تلفن توسط غلومی در سریال ستایش ٣ و ...
اما لابهلای این اخبار مشعشع، خبر آمد سرمایهگذاری ١٠٠ میلیون دلاری ایرانخودرو در سنگال به دلیل نبود زیر ساخت برای تأمین برق منفعتی نداشته است. در واقع دولت سنگال اعلام کرد تا ده سال به این تأسیسات برق نخواهد داد و در عمل سرمایهگذاری به شکست منجر شد. دوستان هم برای جبران این هزینه، آن را روی قیمت خودروها سرشکن کردهاند و کسی هم مؤاخذه نشد!
ملاحظه فرمودید چقدر راحت میتوان خسارات میلیاردی را ماله کشید و حل و فصل کرد! هر چند برای ما که خودروی ٤٠ میلیونی را ١٤٠ میلیون تومان میخریم این بریز و بپاشها و سرشکن شدنها مثل پول خرد است و خیالمان نیست، ولی حقیقتاً برای ما سرمایهگذاری ١٠٠ میلیون دلاری کسرشأن است! وقتی دوستان برای طراحی صندوق پژو ۲۰۶ مبلغ ناقابل ۲۵۰ میلیون دلاری هزینه میکنند چطور برای سرمایهگذاری در امر خطیر خودروسازی در سنگال فقط ١٠٠ میلیون دلار شادباش کردند و انتظار داشتند سود هم بدهد؟! در ثانی اگر فقط مشکل برق و تأسیسات برقی بود، ما که مهندس و پیمانکار و کارگر و کانکس با خودمان برده بودیم، این لابهلا چهار تا سد و نیروگاه گازی و بادی و ... هم در سنگال احداث میکردیم. هم ثواب داشت و آن بندگان خدا از شر چراغهای نفتی گردسوز و پریموس خلاص میشدند و زیر نور لامپ درس میخواندند و هم خط تولید خودروی ما در سنگال فعال میشد!
این طوری بهتر نبود؟! حالا باید یک کانکس جلوی سوله قرار بدهیم و ١٠ سال حقوق و پاداش نگهبان را روی قیمت خودروها سرشکن کنیم تا برق سوله وصل شود و ساخت خودرو را در سنگال آغاز کنیم!