در ابتدا ذکر این نکته مهم است که این نوشتار هیچ ارتباطی به نقد فیلم مست عشق ندارد، بیشتر نگاه به استراتژی و چگونگی ساخت فیلمی است که در سینمای ایران یک اتفاق غیر معمول را به لحاظ جذب مخاطب رقم زده است.
اگرچه در سینمای ایران معمول نیست که سازندگان یک فیلم هزینه ساخت آن را اعلام کنند تا با توجه به فروش فیلم بتوان گفت که این فیلم در فروش موفق بوده است یا خیر، به دلیل اقبال تماشاگران به این فیلم در سالن سینما که الان پرفروشترین فیلم بر روی پرده بر پایه خرید تعداد بلیت هفتگی است ذکر چند نکته درباره فیلم مست عشق خالی از لطف نیست.
نکته حائز اهمیت این است که مست عشق برخلاف معمول سینمای ایران یک داستان تاریخی در ارتباط با ۲ شخصیت مهم فرهنگ ایرانی (مولانا و شمس) را انتخاب کرده است.
سینمای ایران در این سالهای اخیر متأسفانه به دو شق اصلی تقسیم شده است، یک گروه فیلمهای سازمانی که با حمایت دولت، نهادها و سازمانهای مختلف فیلم میسازد و معمولاً هم تکلیف محصولات آن روشن است و گروه دوم که سرمایه بخش خصوصی در آن است و تقریباً اکثر آنها فیلمهای کمدی و طنز است.
در فیلمهای دولتی یا همان سازمانی که تکلیف روشن است، معمولاً فیلمهای پرخرجی هستند که تعداد معدودی حتی بتوانند نصف سرمایه هزینه شده برای ساخت را در فروش جبران کنند. اما فیلمهای بخش خصوصی چند پرچمدار پرفروش دارند که همگی کمدی هستند و یک یا دو فیلم درام (شناخته شده به سینمای اجتماعی) هم میتوان پیدا کرد که به فروش معقولی دست مییابند.
حال در این میان مست عشق یک اتفاق غیرمعمول در سینمای ایران است که به هیچکدام از این دو دسته تعلق ندارد. داستان و فضایی که انتخاب کرده است به هیچکدام از این دو گروه ربطی ندارد.
جدای از این انتخاب غیرمعمول داستان، مست عشق برای نشان دادن ارتباط بین شمس و مولانا از معروفترین چهرههای سینمای ایران و ترکیه بهره برده است که حضور این بازیگران در چنین فیلمی با توجه به چند عامل اشتهار، جذابیت چهره، توانایی در بازیگری و... همگی برای مخاطب سینمای ایران توجه برانگیز است و دوست دارد برود به سینما برای مثال شهاب حسینی و پارسا پیروزفر را در چهره و هیبتی جدید ببیند.
یکی دیگر از نکات قوت مست عشق حسن فتحی کارگردان آن است که در زمینه ساخت سریال بسیار با تجربه است و بعد از ساخت انواع و اقسام سریالها برای نمایش خانگی و تلویزیون (بیش از ۱۸ سریال) به هرحال مخاطب ایرانی را میشناسد و میداند که برای این بیننده باید چه ساخت و چگونه ساخت. تقریباً کارنامه موفق او در جذب بیننده هم مؤید این نکته است که بیشتر آثار او با استقبال مخاطب همراه بوده است.
استفاده از قابلیتهای صدا و تصویر تا جایی که در سینمای ایران امکان آن وجود دارد، مست عشق یک بسته خوش آب و رنگ به لحاظ تصویر و صداست. سازندگان علاوه بر تصاویر جذاب و چشم نواز از موسیقی و فضاسازی به مدد آن هم تا جایی که امکان و اجازه داشتهاند بهره بردهاند و مخاطب فیلمی را میبیند که در سینمای ایران مانند آن را کمتر تجربه کرده است (فارغ از هرگونه ارزشگذاری).
استفاده سازندگان از بازیگران زن ترکیهای در نقشهای اصلی خانم فیلم هم یکی دیگر از نکات جالب توجه است، چون برای بازیگران خانم ترکیهای طبیعتاً در گریم و شکل پوشش و ظاهر آنها نسبت به بازیگران خانم ایرانی محدودیتها بسیار کمتر است.
خبرها و اتفاقات رخ داده برای فیلم هم از همان ابتدای شروع به ساخت آن تا زمان اکران پر از فراز و فرود بود، یعنی از همان زمان اعلام ساخت این فیلم با حضور شهاب حسینی و پارسا پیروزفر در نقشهای شمس و مولانا مخاطب پیگیر این فیلم بود تا بعد که انواع و اقسام اختلافات و درگیریهای بین شرکای ایرانی و ترکیهای و... طبیعی است که این اخبار باعث توجه رسانهای و شبکههای اجتماعی به فیلم شد و در جلب توجه مخاطب هم بیتأثیر نبوده است.
به هرحال سازندگان مست عشق یک اتفاق جدید را رقم زدهاند از همان انتخاب ساخت چنین داستانی برای ساخت تا بعدتر... حال نباید از این نکته غافل شد که سینمای ایران به خون تازه احتیاج دارد، دنبال قصههای جدید و فضای نو است و وقتی این اتفاق رخ دهد مخاطب هم به آن روی خوش نشان میدهد.
شاید دلیل اصلی این رکود و تکراری بودن سینمای ایران این نکته است که سرمایهگذاران و تهیهکنندگان سینمای ایران به هیچ عنوان حاضر به در انداختن طرحی نو نیستند، ترجیحشان است در همان پیلهای که به دور خود تنیدهاند بمانند. متأسفانه!
البته حسن فتحی به عنوان سازنده این فیلم نسبت به برخی اظهار نظرها و نقدهای صورت گرفته چندان راضی نبود و در گفتگویی با روزنامهی هممیهن درخصوص اظهارنظر تند منتقدان این فیلم گفت:
«کسانی که در این سالها آثار من و مصاحبههایم را دنبال کردهاند، بیخبر نیستند از اینکه برای منتقدان فیلم و نقش آنها در اعتلای هنر نمایش احترامی عمیق قائلم، اما موضع برخی از آنها درخصوص این فیلم را درک نمیکنم. بالاخره آیا میخواهیم سینمای پررونقی داشته باشیم یا نه؟
تا دیروز گلهمند بودند که چرا فقط فیلم کمدی فروش میکند و فیلم جدی نمیتواند پای مخاطب را به سینما بکشاند و حالا که فیلم اتفاقاً درباره فرهنگ ایران و دو نفر از چهرههای شاخص ادبیات و عرفان این سرزمین است و مورد استقبال مردم قرار گرفته، شما به جای اینکه از این بابت خشنود باشید موضع قهرآمیزی نسبت به فیلم گرفتهاید؟ در کدام اصول نقد آمده که برای جذابیت یک اثر سینمایی نباید از سلبریتی و بازیگر ستاره استفاده کرد؟
چطور در سینمای آمریکا و اروپا ساخت فیلمهای جدی و مهم با حضور ستارگان مشهور اشکالی ندارد، اما منِ فیلمساز ایرانی اگر از بازیگران مشهور استفاده کنم مورد نقد قرار میگیرم؟ براساس کدام معیار نقدِ فیلم، این قضاوت را میکنید؟ متأسفانه مبنای این نقدها بر استدلال بنا نشده و بیشتر جنبه جدلی دارد با اثر و باب گفتگو و مفاهمه را میبندد.
مثلاً منتقدی میآید و میگوید فیلم چرک است، آشغال است و واژههایی از این دست به کار میبرد. این واژهها چه نسبتی با جهان منزه عرفانی یا اساساً چه نسبتی با ادبیات نقد دارد؟ مگر نه اینکه آموزههای ناب عرفانی ما را به همزیستی مسالمتآمیز و ادب و احترام دعوت کرده و توصیه میکند یکدیگر را تحقیر نکنیم، زیرا نطفه هر جنایتی در تحقیر نهفته است.»
حال باید دید مست عشق پرچمدار تغییر رویکرد در سینمای ایران خواهد شد یا خیر؟