در تعطیلاتِ نوروزی امسال فرصتی دست داد تا بعد از چند سال به مشهد سفر کنیم. شهری پویا و جذاب که زیارت و سیاحت و تجارت را یکجا دارد و در بیشتر روزهای سال پذیرای انبوهِ مسافران است. در همین سفر اعلام شد که نزدیک به ۱۰ میلیون زائر به مشهد سفر کردهاند. از پارکینگهای اکثراً پر هم معلوم بود حجم زیادی مسافر در مشهد است.
پس از سالها، حضور دوباره در این شهرِ خاطرهانگیز و زیارتِ حرم آرام و نورانی امام رضا (ع)، نکاتی را به ذهنم آورد که همانجا مصمم به نوشتن شدم.
پیش از ورود به یکی از صحنهای اصلی باید یک خیابانِ نه چندان کوتاه را پیاده میرفتیم. در طول همین خیابان خیمهای سراسری کشیده بودند و غرفههای گوناگونی در آن بود: از پذیرایی رایگان با انواع دمنوش و چای تا نمایشهای خیابانی.
از نقاشی زنده کودکان تا نقالی و کارهای هنری و نمایشگاه کتاب. نظم و تمیزی و آرامش این گذرگاه جالب توجه بود.
پیش از ورود به صحن، یک خادمِ مسن و باشخصیت، به آرامی به خانمها گوشزد میکرد که حجاب را رعایت کنند. برخوردی آرام و متین و به دور از بیاحترامی و فیلم گرفتن و تهدید و ارعاب. در آن نقطه انواع پوششها را میشد دید؛ همه به زیارت حرم آمده بودند: از چادری تا کمحجاب و بیحجاب. اما همگی آنها باحجاب وارد حرم میشدند که این مهم را باید نتیجه شخصیت و رفتار آن خادم فهمیده دانست. در دیگر کشورها هم حضور در اماکن مذهبی با هر لباسی امکانپذیر نیست و مقررات خاص خود را دارند. مثلاً مردها با شلوارک نمیتوانند وارد اماکن مذهبی شوند.
صحنهای اصلی پر از زائر از انواع و اقسام آدمها بود. در داخل شبستانها و رواقها، خادمان در جاهای مناسب ایستاده و جمعیت را بدون بیاحترامی و در کمال ادب کنترل و هدایت میکردند. سؤالهای مردم را هم با حوصله جواب میدادند. نظم و تمیزی حرم در بیشتر نقاط جاری بود. در سرویسهای بهداشتی تجمع افراد و آلودگی و بوی نامطبوع وجود نداشت. در زمان نماز بیشتر صحنها را با فرش میپوشاندند و پس از آن هم جمعآوری میکردند. در یک کلام میشد آنجا را نماد آرامش، معنویت، احترام، نظم، و تمیزی دانست.
طرح ترافیک در خیابانهای اطراف حرم با دقت اجرا میشد و با وجود این همه مسافر، از ترافیک خستهکننده تهران و حتی شیراز خبری نبود.
البته که در برخی اماکن تفریحی، بینظمیهایی وجود داشت، اما در مجموع، خاطره آزاردهندهای از سفر به این شهرِ شلوغ در ذهن ما باقی نماند.
به هر ترتیب چند نکته زیر قابل نوشتن است:
- ما همیشه از مدیریت ایرانی گلایه داریم و به طنز یا جد آن را به نقد میکشیم، ولی تجربه نشان داده آن وقتی که اراده میشود، مدیریت ایرانی آنقدرها هم بد نیست. اداره جمعیت ۱۰ میلیونی مسافر که به جمعیت مشهد اضاف شده بود و بحث اسکان و تغذیه و ترافیک و امنیت این افراد، کار آسانی نیست. نمونه همین مدیریت را در همین سفر و در آرامگاه حافظ هم دیدیم. هم برخوردها، هم تمیزی محیط و هم نظم مردم؛ و یا نمونهای دیگر در پیادهروی اربعین که همه امکانات کشور بسیج میشود تا آن همه جمعیت بتواند آن راهپیمایی بزرگ را انجام دهد. فارغ از برخی شعارهای سیاستزده، هر که به این راهپیمایی رفته آن را نماد همدلی شیعیان دو کشور عراق و ایران و عشقشان به امام حسین (ع) میداند.
- نکته این که چرا این مدیریت در همه آنجاهایی که ضعف داریم اجرا نمیشود؟ مثل مبارزه با فساد ویرانگر، کنترل نرخ ارز، کاهش تورم، حل مشکل مسکن، ازدواج جوانها، نجات محیطزیست، حل مشکل سیاست خارجی و رفع تحریمها. آیا واقعاً ارادهای در کار نیست؟ یا بیکفایتی است؟ یا این که اراده بر رسیدن به اهداف خاصی میشود؟ نمیدانم.
- مردم ایران با وجود همه مشکلات و تنگناهای اقتصادی، همچنان، اما به شخصیتهایی، چون امام حسین (ع) و امام رضا (ع) و حتی روحانیونِ واقعاً مردمی اعتقاد قلبی دارند و حساب آنها را از سیاست و اقتصادِ بی سر و سامان کشور جدا میدانند. کاش برخی کجسلیقگیها، رفتارها، جار و جنجالها و تنفرزائیها را از پای دین و مذهب باز میکردیم تا بیش از این اعتقادات مردم ضربه نخورد و جوانها از معنویت دور نشوند.
- در بحث حجاب، اگر آن خادم آدم ناپختهای بود، چه بسا که کار را به جنجال و دعوا میکشید. در حافظیهی شلوغ شیراز که به نسبت، جمعیتِ بیحجاب کم نبود، چند نفر به آرامی و بااحترام و با زبان ملایم و البته تأکید میکنم بدون فیلمبرداری از این و آن و دستگیری، تذکر حجاب میدادند و هیچ مشکلی هم پیش نمیآمد.
فَقولَا لَه قَولاً لیّناً لَعَلّهُ یتذکّر اوْ یَخشى (طه/۴۴) - پس به نرمی با او سخن بگویید، شاید متذکر شود، یا (از خدا) بترسد.