شیشه خودرو پایین کشیده و قوطی آبمیوه مصرف شده، پوست شکلات، بیسکویت، موز، پرتقال و ... درست کف خیابان شهر ریخته میشود.
این رفتارِ کاملاً غیرمسئولانه، غیر بهداشتی و خلاف اصول شهروندی بارها از رانندگان و سرنشینان برخی خودروها دیده میشود.
این رانندگان از قشرهای مختلف هستند: جوان، میانسال، سالمند، زن، مرد و خودروهایی با مدلها و مارکهای مختلف پایین تا بالا.
به راستی چه توجیهی پشت این رفتار بسیار ناپسند وجود دارد؟ مگر خیابان، کوچه، میدان، بلوار، فضای سبز و ... متعلق به فرد فرد مردم نیست؟ مگر با پول همین مردم ساخته نشده؟
مگر با پول همین مردم نظافت نمیشود؟ مگر گذاشتن یک سطل زباله خودرو یا یک کیسه پلاستیک معمولی در خودرو برای ریختن زباله در آن و خالی کردن آن در سطل زباله عمومی، منزل و ... چقدر هزینه دارد و چقدر وقت میگیرد؟ آیا به این فکر کردهایم که دود آلوده کردن محیط عمومی اعم از کوچه، خیابان، پیاده رو، فضای سبز، تفرجگاه، دشت، کوه و بیابان به چشم خودمان، خانوادهمان، دوستانمان، نزدیکانمان، همشهریان و همسایگانمان میرود و همگان آسیب میبینند؟ آیا فکر کردهایم ممکن است پای کودکی یا پیرمرد یا پیرزنی روی پوست میوهای که به راحتی کف خیابان میریزیم برود و موجب زمین خوردن، صدمه دیدن، کوفتگی و احیاناً شکستگی استخوان آنها شود؟
اگر خدای ناکرده برای خودمان و اعضای خانوادهامان اتفاق بیفتد چه قضاوتی میکنیم؟ چه جملاتی بر زبان میآوریم؟ چه کسانی را که مقصر نمیکنیم و بد و بیراه نمیگوییم!
از آن بدتر رویه بسیار غلط و خلاف همه اصول بهداشتی، رها کردن فاضلابِ شستن لباس، حیاط و خودرو در کوچهای است که در آن زندگی میکنیم.
یا کفشها و لاستیک خودرو، موتور و دوچرخه خود یا فرزندانمان به راحتی گنداب کوچهای را که آلوده کردهایم وارد منزلمان و اتاقهایمان نمیکنند و عواقب آن دامنگیرمان نمیشود؟ مگر چند چاه فاضلاب کف حیاط منازل تاکنون پر شده؟ بر فرض بشود.
هزینه کدامیک بیشتر است: درمان بیماریهای عفونی یا هزینه تخلیه چند متر چاه کف حیاط؟
کانیوهای سیمانی بسیاری کوچهها تبدیل به کانال فاضلاب روبازی شده که محیط گستردهای را آلوده میکند!
چالهها و ناهمواریهای آسفالت بسیاری از کوچهها محل انباشته شدن و گندیدن آب فاضلاب رها شده است و موجب ابتلا به انواع بیماریها میشود.
متأسفانه بعضاً آن را زرنگی هم میدانیم از این جهت که فاضلاب را سرازیر کوچه و جدول خیابان کردهایم و وارد چاه منزل یا مغازهمان نشده، اما غافل از اینکه خودمان را فریب میدهیم.
مسئولان مربوط در شبکه بهداشت و درمان، شهرداری و در مواردی مقامات قضایی تذکر دادهاند، اتمام حجت کردهاند و حتی پیگیری قضایی نمودهاند، اما انگار بعضیها بنا بر لجاجت دارند و نمیخواهند باور کنند که شهر یک موجود زندهای است که تک تک شهروندان، اعضا و سلولهای آن را تشکیل دادهاند.
اگر هر سلولی، هر بافت و هر عضوی بیمار شود کل بدن این موجود زنده را بیمار میکند نه یک فرد یا یک خانواده یا اهالی فقط یک کوچه را.
گاهی مشاهده میشود کیسه زباله روی صندوق عقب یا کاپوت جلو خودرو گذاشته میشود و در حین حرکت، در کوچه و خیابان پرت و پخش میشود و راننده هیچ زحمتی به خود نمیدهد که آن را بردارد و در سطلهای زباله عمومی بیندازد!
تأسفبارتر رها کردن زباله، پوست هندوانه، خربزه، انار، بطری پلاستیکی نوشابه، ظروف یکبار مصرف غذا و پلاستیک فست فودهای مختلف در تفرجگاههایی همچون بیدبخون، پلنگان، تارم، پهنابه و چشمههای زیبا و بسیار با طراوت کوه قبله است که روح و روان هر شهروند مسئول و دوستدار محیط زیست را جریحهدار میکند.
به راستی دوستداران محیط زیست چقدر باید گروهی بروند و زبالههای رها شده در تفرجگاهها و کوهها را در دهها کیسه زباله جمع کنند و از ارتفاعات پایین بیاورند؟! چقدر احساس مسئولیت اجتماعی میکنیم؟
امید است همه ما خود را عضو یک خانواده به عنوان شهر و روستا بدانیم و بهداشت آن را پاس بداریم.
انشاءا...
شاد و سالم و موفق باشید