زاده تهران، متولد ۱۳ آبان ۱۳۵۸.
از کودکی به شعر و ادبیات علاقه داشت.
با آن که پدر، مادر و معلمهایش مشوق او بودند، اما در دوران تحصیل بارها توسط دوستانش مسخره شد.
رشته تحصیلیاش، مهندسی کنترل کیفی صنایع خودرو بود، اما در نهایت پیش از اخذ مدرک، درس خواندن را رها کرد.
اولین فعالیت جدی او در عرصه ترانهسرایی، سرودن تیتراژ پایانی سریال ستایش در سال ۱۳۸۹ بود که البته پیش از این نیز اشعار قابل اعتنای بسیاری داشت.
پس از آن، همکاریاش با خوانندگان محبوب کشور مانند رضا صادقی و امیرعباس گلاب، باعث محبوبیت بیش از پیشِ او شد.
آذر سبک و سیاق شاعرانی همچون حافظ، سعدی، حسین منزوی، قیصر و صائب تبریزی را میپسندد، اما آنطور که در مصاحبههایش ادعا میکند، الگوی شعری خاصی ندارد.
بیشتر اشعار او در قالب مثنوی و چهارپاره سروده شدهاند، اما ردپای غزل و شعر سپید هم در آثار آذر قابل مشاهده است.
ضمن اینکه در ترانهسرایی هم موفق عمل کرده است.
مجموعه اشعار «اسمش همین است»، «آتایا»، و «اثر انگشت» و مجموعه ترانه «آریان» از کتابهای مشهور او هستند.
علیرضا آذر هماکنون در زمینه برگزاری کارگاههای آموزشی شعر و ترانه بهصورت مجازی و حضوری فعالیت میکند.
*****
یک «تو»
وسط زندگیام
گم شده است
***
یه بار از تو جدا موندم
واسه هفت پشت من بسه
یه لحظه از سکوت تو
واسه پر پر زدن بسه
یه کم از دور و بر کم کن
یه کم فکر جهانم باش
آهای پایان تدریجی
شروع ناگهانم باش
****
در همین روزهای بارانی
یک نفر خیره خیره میمیرد!
تو بدی کردی و کسی با عشق.
از خودش انتقام میگیرد!