احداث معادن در منطقه بختگان موجب از بین رفتن ۱۲۶ هزار هکتار از پهنه آبی و خالی شدن ۶۰ آبادی از سکنه شده است.
مدیرکل وقت اداره کل حفاظت محیطزیست استان فارس در سال ۱۳۷۸ سنگی را در چاه انداخت که هنوز کسی نتوانسته آن را بیرون بیاورد. در آن سال او مجوز اکتشاف یک معدن مرمریت بهنام «چاهگز» را در پناهگاه حیاتوحش بختگان صادر کرد. ۲۴ سال مناقشه بر سر بهرهبرداری از این معدن ادامه دارد، هرچند در این بازه زمانی قوانین هم بهنفع معدنکاوان تغییر کرده و آنها با بهانه اشتغالزایی و ارزآوری توانستهاند دست بالا را بهدست آورند.
سال ۱۳۸۱ بدون مجوز و نظر محیطزیست، پروانه بهرهبرداری از سوی صنعت و معدن برای این معدن صادر شد که تا سال ۱۳۸۶ هم فعال بود. باتوجه به رعایت نشدن تشریفات قانونی معادن، پروانه معدن سنگ مرمریت در آن سال از سوی شورای عالی معادن باطل شد. پنجسال بعد یعنی در سال ۱۳۹۱، پهنه دوباره برای مزایده واگذار و فردی بهنام ... برنده شد، این درحالی بود که همچنان درباره مجوز سال ۱۳۷۸، اما و اگرهای فراوانی وجود داشت. از سال ۱۳۹۱ تا یکدهه یعنی ۱۴۰۱ اداره کل صنعت و معدن به طور مکرر از سازمان حفاظت محیطزیست و ادارهکل محیطزیست فارس درباره این معدن استعلام میکرد، اما هربار با مخالفت روبهرو میشد.
منطقه بختگان سال ۱۳۴۷ به عنوان منطقه حفاظت شده اعلام شد، در سال ۱۳۵۴ یک درجه ارتقاء پیدا کرد و عنوان پناهگاه حیاتوحش گرفت و ۲۰ سال بعد بخشی از آن که شامل ۱۷۵ هزار هکتار میشود، پارکملی اعلام شد. گونههایی که در این منطقه زیست میکنند علاوه بر قوچ و میش، پلنگ، کاراکال، تیهو، درنا، شامل کل و بزهایی است که در این منطقه و کشور شاخص هستند. سنگ مرمریت قرار است در این زیستگاه که برای حفاظت از آن لطفالله کرمیفر و مراد شیبانی شهید و چند محیطبان دیگر جانباز شدهاند، بهرهبرداری شود و بهگفته برخی کارشناسان مقدمهای برای کشف و بهرهبرداری از سایر معادن خواهد بود.
سنگ اول و دیوار کج
ایزدی معتقد است با روندی که در استان فارس و بختگان داریم معدن چاهگز امری غیرطبیعی نیست؛ هرچند تبعات آن بر منطقه جبرانناپذیر است و باید مقامات استان نسبت به آن حساسیت ویژهای به خرج دهند و از سنگ اولی که قرار است دیوار کجی را بنیاد بگذارد، جلوگیری کنند.
سخت شدن حفاظت از سرمایههای طبیعی
رسول حاجیباقری، فعال محیطزیست هم ضعف قانونگذاری و اولویت به بهرهبرداری را مشکل اصلی میداند. «قبلاً در قانون معادن، محیطزیست دخیل بود و سرمایهگذار باید از محیطزیست مجوز میگرفت. در سال ۹۰ با اصلاح قانون معادن، دریافت مجوز محیطزیست کمرنگ شد. بر پایه این اصلاحیه دامنه اظهارنظر محیطزیست به مناطق چهارگانه محدود شد و خارج از آن اختیارات سازمان حفاظت محیطزیست را کمرنگ و بهنوعی آن را حذف کردند.»
او معتقد است در کشوری که همهچیز سیاسی شده، معادن هم به همین آفت مبتلا هستند. «در ماده ۳ قانون بهسازی محیطزیست آمده که معدنکاری در صدور هرگونه پروانه اکتشاف و بهرهبرداری از مواد معدنی برای مناطقی که تحت عنوان پارک ملی، آثار طبیعی ملی، پناهگاه حیاتوحش و منطقهحفاظتشده تعیین شدهاند موکول به موافقت شورای عالی محیطزیست است. ولی در برخی از مناطقی که تحت عنوان پارکملی هم هستند شاهد چنین فعالیتهای غیرقانونیای هستیم. سیاستگذاری متأسفانه از رخدادهای کشور متأثر میشوند و همین موضوع بهانهای برای تخریب، از بین بردن و نابودی منابع اولیهمان شده است. در اغلب معدنکاویها هم شاهدیم که بهرهبرداری و برداشت صورت میگیرد، ولی تعهداتی که برای بهبود منطقه به عهده مالک و معدنکار است، اجرایی نشده و آنها نسبت به این مقوله کاملاً بیتوجهاند.»
حاجیباقری در همین زمینه به ماده ۲۴ اشاره میکند: «بر پایه قانون ۲۴ معادن، راه برای صدور مجوز بهرهبرداری معادن و سرمایهگذاری در این حوزه بسیار راحت شده است بدون اینکه بخواهند تبصرهها و قوانینی را بگنجانند که آسیبها را کم کند. بهاینترتیب شاهدیم که عملاً راه برای معدنکاوی راحت و حفاظت از سرمایهها و منابع ملی سختتر شده است.»
نگرانی حاجیباقری و سایر فعالان محیطزیست فارس این است که با باطلنشدن مجوزهای صادرشده ازسوی وزارت صمت، بختگان به کوه کرکس دیگری بدل شود که در آن ۳۹ معدن فعالیت میکنند، این درحالیاست که منطقه حفاظتشده کرکس جزو مناطق تحتمدیریت سازمان حفاظت محیطزیست و یکی از اصلیترین منابع تامینکننده آب اصفهان است.
اکوتوریسم بهجای معدن
معدنکاوی معمولاً توجیهی نظیر اشتغال و ارزآوری دارد، اگر این گزینه نباشد آنوقت چه کنیم؟ رضا گلجانی، پژوهشگر مدیریت حیاتوحش از دانشگاه داکوتای جنوبی معتقد است که ما باید در ایران با تعریف ظرفیت برد برای مناطق، نسبت به توسعه گردشگری در پارکهایملی و مناطق حفاظتشده اقدام کنیم، چون بدون توریسم درنهایت شاهد تخریب یا توسعه ناپایدار در این مناطق خواهیم بود.
نمونه آنچه گلجانی میگوید همین مناقشه ۲۴ ساله درباره معدن سنگ مرمریت چاهگز در پناهگاه حیاتوحش بختگان است. درحالیکه اگر مشابه آنچه در پارکملی یلواستون یا سایر پارکهای ملی دیدیم، در ایران انجام میشد؛ شاهد آسیبهای کمتری به مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیطزیست بودیم. بهعنوانمثال دوسال پیش این پارکملی نیممیلیون بازدیدکننده داشت، این نیممیلیون نفر هرکدام ۸۰ دلار ورودی یلواستون را پرداخت کرده بودند و ترددهای هرکدام نیز ۳۵ دلار هزینه داشت. علاوه بر آن در این پارکملی مجموعه تورهایی هم تعریف شده که گاه تا هزار و ۷۰۰ دلار میشود. این حجم گردشمالی سببشده به گفته گلجانی، دولت از فکر هرگونه دستاندازی به آن بیرون بیاید. «متأسفانه در ایران ما تنها روی ممنوع بودن گردشگری صحبت میکنیم، اما این شیوه برخورد مانند آن است که از ترس تصادف بگوییم استفاده از وسایل حملونقل ممنوع است. درحالیکه توسعه گردشگری و بهتبعآن درآمدهای حاصلشده از این صنعت، حتی تحقیق و پژوهش در این پارک بیشتر شده و آن را به یکی از مراکز تولید دانش حفاظت از حیاتوحش بدل کرده است. علاوه بر آن با وجود بحرانهای اقتصادی و... شاهد هیچگونه تغییر کاربری با وجود معادن غنی در یلواستون نبودهایم.»
این کارشناس حیاتوحش درعینحال هرگونه ورود شتابزده و بدون برنامه را در این حوزه رد میکند. کما اینکه تاکنون بارها شاهد شعارهای مبتنی بر اشتغالزایی، اما بدون برنامه در این حوزه بودهایم و نتیجهای جز تخریب نداشته است. «برای اینکه بتوانیم بهرهبرداری پایدار را داشته باشیم باید پژوهش، نقد و بررسیهای لازم را داشته و درنهایت سراغ راهکار برویم. میتوان ابتدا بهشکل آزمایشی در یک نقطه و منطقه طبیعتگردی را شروع کنیم و در ادامه آن را به سایر مناطق تسری دهیم. شبکه پارکهای آمریکا که در دهه ۴۰ میلادی شکل گرفت نیز در دوره رکود اقتصادی بزرگ کامل شدند و توانستند به عنوان راهکاری برای اشتغال جامعه بیکار در این کشور باشند.»
بهگفته گلجانی در مقالهای باعنوان «زیستشناسی حفاظت و ۴مدل طرفداری از حیاتوحش» که توسط بروسارد نوشته شده، یکی از روشهای حفاظت بر موضوع طرفداری برای طبیعت تاکید دارد. در این روش زیستشناسان حفاظت روی موضوع ارتباط انسان با طبیعت تکیه میکنند. «مدافعان این شیوه بر این موضوع تاکید میکنند که فعالیتهای مرتبط با اکوتوریسم و طبیعتگردی میتواند به لحاظ ذهنی و روانی افراد را ارتقاء دهد. زمانی که از فعالیت صحبت میکنیم، هم میتواند پرندهنگری باشد، هم کوهنوردی و هم سایر اقسام طبیعتگردی. به این ترتیب شاهدیم که همواره گزینه نفی مدنظر نیست بلکه از آن میتوان بهعنوان یک گزینه مطلوب و روی میز در مقابل سایر اقسام توسعه که درنهایت ناپایدار هستند، نام برد.»