تعداد بازدید: ۱۶۹
کد خبر: ۱۳۷۱۴
تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۰:۰۲ - 2022 05 June
نویسنده : ماجراهای من و بی‌بی

بی‌بی گفت:

- ننه  سلف سرویس چی‌چیه؟

نگاهش کردم...

برا چی بی‌بی؟

- نیفمم ننه، ایطو که سوری می‌گفت دوسه ماه دیه عروسی دخترُش جینوسه! می‌گف ماخان مث عروسی که چن سال پیش خوارشوور جینوس گرفتود سلف سرویس بشن!

- بی‌بی جون، بشن نه! بدن...  منظورشون اینه که چن مدل غذا و دسر می‌چینن رو میز، هر که هر چقدر دوس داره می‌ره برا خودش برمی‌داره...

- ووووی ننه! راس می‌گی؟ چه باکَلاس!
*****
دو هفته بعد...
بی‌بی عروسی ژینوس چی شد؟ تاریخش مشخص نشد؟

- چی‌چی بگم ننه؟ تاریخُش خو مایَن شده، فقط چی که هه سوری می‌گف چیا خیلی گیرون شده، دوماد گفته نیتونم سلف سرویس بشم. گفته یی سیخ جوجِی با یَی سیخ کوابی میدم، خلاص!

- چی بگم بی‌بی. حق دارن والا... به هر حال مبارکشون باشه...

*****
دو هفته بعد
- بی‌بی چه خبره تو کوچه؟ صدای چی میاد؟

- صدِی سوری و جینوسه با دوماد، گمونُم جروشون شده!

- وا! برا چی بی‌بی؟

- چی‌چی بگم والا ننه؟ مث ای که دوماد رفته قیمتا رِ اَ تالار سؤال کرده دیده میشه خدا تومن، گفته بویه عروسی رِ تو خونه بیگیریم، نیتونم تو تالار، حالام جینوس و سوری سوزوشون گرفته ویسیدن جر کردن!
*****
دو هفته بعد
- بی‌بی جون پس چی شد این عروسی ژینوس؟ بالاخره ما فکر لباس باشیم یا نه؟

- ننه لواسِ کجا؟ ول شد عاروسی...

- وا! چرا بی‌بی؟

میه برَت نگفتم؟

- نه بی‌بی. چیزی شده؟

- هیچی دیه، جینوس به عاروسی تو خونه‌ام رضایت داد، هی چن روز پیشم داشتن کاراشونه می‌کردن که یَی دفِی مرغ و روغن و اینا سر زد اَ واویلا! هیچی دیه، رفتن سؤال کردن یَی دس غذی معمولی بالِی صد هزار تومنه! تازه ای به غیر میوه و شیرینی و بقیی چییِی دیه هه!

- ای وای، پس چیکار کردن بی‌بی؟

- هیچی دیه ننه، قید عروسی رِ زدن که زدن!

- ای بابا، این که خیلی بده بی‌بی، بیچاره ژینوس از بچگی همیشه ذوق لباس عروس داشت! بیچاره جوونای بدبخت که می‌خوان تشکیل خانواده بدن و مراسم بگیرن...

- با ای وضع گیرونی که من می‌نم ننه.... هیچی! حرف نزنم بیتره!!!

گلابتون

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها