تعداد بازدید: ۱۴۹
کد خبر: ۱۳۷۱۳
تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۰:۰۱ - 2022 05 June
نویسنده : ماجراهای تبعه موجاز

باور کونید دیگر هیچ وقت فِکِر نَمی‌کردم افغانی‌ها بَیایند شاخ این وَلایت شوند. 

دیروز پسر خاله «گل‌محمد» که در شهرک سنگ وُلسوالی نَی‌ریز کار مَی‌کوند،  با خندَه گفتَه مَی‌کرد: چند روزی است دستگاه‌ها را خاموش کرده‌ایم و دست از کار کَشیده‌ایم تا حقوقَمان را زیادَه کونند. ایرانی جماعت هم که مال کار کردن در سنگبری نیست. آخر سر اربابان سنگبری مجبورند حقوقَمان را زیادَه کونند.

«گُلاله غلام» این را بَگفت و اَدامه داد: حال مَی‌کونی چَطوری برای این وَلایت شاخ شده‌ایم؟ فِکِر مَی‌کونی با این همه موهاجر بی نام و نَشان چَکار مَی‌توانند بَکونند؟ راحت کار مَی‌کونند و از امکانات این وَلایت استفاده مَی‌کونند. هر وقت هم دلَشان هوای وَلایت افغانیستان را بَکرد، خودَشان را بَ پولیس موعرفی مَی‌کونند تا با اتوبوس و خوراک مجانی رهسپار افغانیستان شوند. 

گفتَه کردم: کاشکی من هم تبعَه غَیر موجاز بودم و مَی‌توانستم مفتی و مجانی با زولَیخا و نَظیرنجیب یَک سَری بَ هم‌وَلایتی‌ها و اقوام بَزَنم. خَیلی دلم هوایَشان را بَکرده. اما چَه کونم که در این وَلایت هر چَه قانونی‌تر کار کونی، بدبخت‌تری.

گُلاله غلام اَدامه داد: هاااا، فِکِرش را بَکون. بیشترَشان در هر وُلسوالی این وَلایت یَک اسمی دارند و بی نام و نَشان هر کاری دلَشان بَخواهد مَی‌کونند. چَه از این بهتر؟
نجیب

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها