تعداد بازدید: ۲۴۴
کد خبر: ۲۰۲۷۹
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۱ - 2024 01 June
می‌گوید: لذت می‌برم وقتی دانشجوی رشته پزشکی به فروشگاه می‌آید و می‌گوید خانه خاطرات من اینجاست؛ جایی که دست مادرم را می‌کشیدم تا برایم کتاب بخرد...
خبرنگار: سمیه نظری

‌جمیله اورنگ ۵۳ بهار از زندگیش را پشت سر گذشته، از این مدت ۱۵ سالش را همراه با کارش کودکی کرده...

می‌گوید: آن زمان یعنی ۴۰ سال و اندی پیش مثل الان اینقدر اسباب‌بازی‌های متنوع و مشاوری که کتاب به او معرفی کند نبود. این روز‌ها پا به پای مادران و کودکان در فروشگاه رؤیای کودکانه وقت می‌گذراند، فروشگاهی که هم خاطرات کودکی‌اش را زنده کرده و هم رؤیای کودکان شده، باب گفتگو را باز می‌کند: «قشنگ‌ترین روز‌های من همین روز‌ها هستند؛ وقتی مادری با کودکش می‌بینم، به دوران کودکی خودم  دو دخترم، نوه‌هایم و رؤیا‌هایی را که برای آن‌ها دارم، به مادران  پیشنهاد می‌کنم. به نظرم بهترین هدیه برای کودکان اسباب بازی و کتاب است چرا که موجب تقویت مهارت‌های حرکتی و رشد هوش و پرورش استعداد آن‌ها می‌شود.»

روزی که دکتر شمس پزشک عمومی پیشنهاد همکاری به جمیله اورنگ داد، اولش زیاد چشم و دلش را نگرفت، با خودش می‌گفت فروشندگی است. اما حالا کاملاً دیدگاهش عوض شده، اینجا جایی است که همه فکر و حواسش به کودکی است که می‌خواهد از نظر ذهنی پا بگیرد. کودکی که با یک اسباب‌بازی یا با خواندن یک کتاب روحش پرورش می‌یابد و استعدادش شکوفا می‌شود؛ می‌گوید: «در سایت‌ها دنبال اسباب‌بازی‌های مفید و کتاب‌های آموزنده می‌گردم. کتاب‌ها را می‌خوانم، بازی‌های فکری، شخصیت‌های کارتونی را با دقت بررسی می‌کنم که کدام یک بیشتر در پرورش و تربیت کودکان تأثیرگذار است؟ تا وقتی مشتری آمد دستم پر باشد و به او در خرید اسباب بازی و کتاب کمک کنم، زیرا معتقدم که اسباب‌بازی نقش فوق‌العاده‌ای در پرورش و خلاقیت کودک دارد. لذت می‌برم وقتی مادری را می‌بینم که متناسب با سن کودکش اسباب‌بازی یا کتابی را هوشمندانه می‌خرد. خوشحال می‌شوم مادری می‌آید و می‌گوید یک کتاب داستان خریدم با خواندن آن فرزندم حسادت یا دروغگویی‌اش درمان شده است.»
اما...

بعضی روز‌ها هم برایش ناراحت کننده است، وقتی می‌بیند مادری دست بچه‌هایش را گرفته به فروشگاه آمده، اما نمی‌تواند نیاز کودکش را برآورده کند، ادامه می‌دهد: «استقبال از فروشگاه خیلی خوب است، مادران زیادی می‌آیند و با توجه به سن و سال کودکشان مشاوره می‌گیرند و خرید می‌کنند. پزشک شیرازی بود که اینجا طبابت می‌کرد هر وقت می‌خواست به شهرش برگردد، می‌آمد کلی کتاب و اسباب‌بازی برای بچه‌اش می‌خرید؛ می‌گفت اینجا همه چیز‌هایی که من برای فرزندم لازم دارم وجود دارد. اما بعضی وقت‌ها هم آدم دلش می‌گیرد مادرانی هستند که دستشان خالی است، با توجه به هزینه‌ها و مخارج بالای خانواده نمی‌توانند خرید کنند. مثلاً ما کتاب گروه سنی کودکان داریم، قیمت آن ۱۰ هزارتومان است که الان پول یک آدامس هم نمی‌شود. اما نیست... دست مردم خالی است.»

اشاره می‌کند به فروشگاه...

یکی از اتاق‌ها مخصوص کتاب است انواع کتاب‌ها در همه رده سنی. قفسه‌های دور تا دور سالن پر از اسباب‌بازی‌های رنگارنگ و سرگرمی‌های متنوعی، بازی‌های فکری، آموزشی، عروسک، ماشین، تفنگ و ...

می‌گوید: «متأسفانه فروش اینجا خیلی کم است، اما برای من یا آقای دکتر درآمد مطرح نیست. ما با توجه به نیاز شهر سعی می‌کنیم با  کمک از سایت‌ها، کتاب و اسباب‌بازی‌هایی را تهیه کنیم که برای کودک آموزنده باشد، منابع آموزشی متفاوتی داشته باشند، باز‌های فکری، عروسک‌ها و شخصیت‌های به روز را می‌آوریم. تمام تلاشمان این است که اگر مادری آمد و نتوانست یک اسباب‌بازی برای کودکش بخرد حداقل بتواند کتاب مفید دلبندش را تهیه کند. هر چند سود کتاب خیلی ناچیز است. اما هدف ما استفاده درست و تأثیرگذار کتاب بر کودکان است.»

ادامه می‌دهد: «آخر ماه که گزارش فروش را به آقای دکترمی‌دهم زمان‌هایی که فروش کتابم بیشتر باشد. ایشان خوشحال می‌شوند که هنوز مادرانی هستند که کودکشان را با کتاب سرگرم کنند و  وقت می‌گذارند و کتاب می‌خوانند؛ این برای ما خیلی خوشایندتر از پول و سود است.»
جمیه اورنگ خاطراتی دارد خوب و بد...  

ادامه می‌دهد: «مادری به فروشگاه آمد که بعد از ۱۵ سال خدا به او دختری داده بود. برای جشن تولدش می‌خواست هدیه بخرد من کتاب و اسباب‌بازی به او معرفی کردم کمی این دست و آن دست کرد و گفت حالا بروم اول برایش انگشتری بخرم بعد کتاب! ناراحت شدم چرا مادیات برایش ارزش بیشتری دارد نسبت به فرهنگ و آموزش؟  

یا مادری که کودکش مشکل کوچکی داشت به من گفت و من نوعی بازی برای هماهنگی و مهارت‌های حرکتی به او معرفی کردم، اما به خاطر هزینه‌اش از خرید آن صرف نظر کرد؛ آن زمان قیمتش ۵۰ هزارتومان بود. گذشت تا بعد از چند سال آمد و گفت: کاش همان موقع اسباب‌بازی را از شما خرید کرده بودم شاید مشکل فرزندم مثل الان شدید نمی‌شد. مجبورم برای درمانش به کاردرمانی مراجعه و بابت هرجلسه ۱۸۰ هزارتومان هزینه کنم.

خاطره خوبی هم دارم. روزی دختری آمد که الان رشته پزشکی می‌خواند، گفت: کلاس اول که بودم همیشه دوست داشتم با مادرم اینجا بیایم تا برایم کتاب بخرد؛ چقدر من اینجا اسباب‌بازی و کتاب  خریدم. هنوز این محیط به من انرژی مثبت می‌دهد.»

او در انتها گفت: درک کودک از جهان پیرامونش خیلی کم است. همانی است که در خانواده خود می‌بیند. توصیه من به والدین این است که به تلویزیون و بازی‌های موبایل اکتفا نکنند شاید برنامه‌های آموزنده‌ای داشته باشد، اما فراموش نکنند که کتاب همیشه بهترین انتخاب برای تأثیرپذیری کودک است.

رنگ کودکی در رؤیای کودکانه اورنگ

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها