مترجم: عدنان غریفی
انتشارات: افراز / ۱۱۲ صفحه
رمان «نظارت دقیق قطارها» از زندگی شخصی نویسنده برگرفته شده است. هرابال، دانشجوی حقوق بود که جنگ جهانی دوم به کشور او رسید و چک در همان ابتدای جنگ، به اشغال نازیها درآمد. رؤیای تحصیل هرابال به باد رفت و جای خود را به سوزنبانی در راهآهن داد. این رمان ماجرای سوزنبانی را به تصویر میکشد که در دورهی سلطه نازیها در خط راهآهن چک مشغول کار است و با حیله و ترفند میکوشد در آمد و شد قطارهای آلمانی اخلال ایجاد کند؛ نوعی مقاومت در برابر نیروی اشغالگر خارجی. بعدها این رمان دستمایه اقتباس سینمایی قرار گرفت و از قضا اسکار بهترین فیلم خارجیزبان را برای چکسلواکی به ارمغان آورد. متنهای این کتاب زیبا و دلنشین است و ترجمه روان آن، از مزیتهای دیگر کتاب به شمار میرود. این کتاب در ایران بیش از چهار بار تجدید چاپ شده است. متن زیر برگرفته از این کتاب است:
قطار همیشه به موقع میآمد. با آن قطار پیر میآمدی، یونیفرمی را که خیلی به تنت میآمد میپوشیدی، موهایت را میبستی، و من خوشحال بودم، چونکه هیچ موقع نمیتوانستم بگویم که چقدر از دیدن تو با موهای بسته خوشم میآید.
من با زنها زیاد صحبت نمیکردم، تو تنها زنی بودی که میشد برایش منتظر بود، تنها زنی بودی که ارزشش را داشت.
در دنیا دو چیز را دوست داشتم، پراگ و تو را. به من که میرسیدی، کلاهت را برمیداشتی، چند ثانیهای را صرف نگاه کردن به هم میکردیم. این همهی زندگی من بود، این همهی زندگی من در آن سالها و همهی سالهای بعدِ بدون تو بود...