تعداد بازدید: ۸۰
کد خبر: ۲۰۱۵۹
تاریخ انتشار: ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰ - 2024 18 May
نویسنده : مهدی اعیان‌منش

به انتظار تو در زیر آسمان کبود
به خلوت غزلم اشک بود و خنده نبود

به غیر شعر و غزل‌ها که از تو سرشار است
کسی برای من از آسمان دری نگشود

چه خسته مانده‌ام اینجا میان غربت خویش
غریب مانده دلم در هجوم  آهن و دود

دوباره حس تو در سینه‌ام به جوش آمد
برای آمدنِ تو کسی غزل نسرود

تو از قبیله نوری طلوع خواهی کرد
بیا که چشم به راه تو مانده‌ام موعود!

مرا ببر  به همانجا که عشق لبریز است
مرا ببر به همانجا که عشق «بود و نبود»

که عشق بود و نبود...

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها