آیا شغلی سراغ دارید که درآمد ۲۲ برابری داشته باشد؟ آن هم بدون ریسک، بدون دردسر، در کمال آرامش، بدون سرمایهگذاری، بدون تأثیرپذیری از قیمت دلار، بدون چک و چانه، بدون اجاره مکان و حتی مالیات!
یعنی فقط بنشین و پول بشمار. چطوری؟ میگویم.
همانطور که میدانید دولت از کارتخوانها مالیات میگیرد. یعنی هر تراکنش در کارتخوان، یک مالیات دارد.
دولت سر سال جمع تراکنشهای کارتخوان یک مغازه را حساب میکند و بر اساس ضریبی که در نظر میگیرد، درآمد را محاسبه میکند و مالیات را میگیرد.
شاید بگویید خب، مالیات جزء درآمدهای کشور است و همه باید مالیات بدهند. قبول!
ولی به نظر من یک جای کار میلنگد.
شما فرض کنید منِ حقوق بگیر میروم میوه میخرم به قیمت ۱۰۰ هزار تومان و کارت میکشم. این مبلغ از حساب من کسر میشود و به حساب میوهفروش میرود. فرض کنید دولت بابت این ۱۰۰ هزار تومان از میوهفروش ۳ هزار تومان مالیات میگیرد.
فردا میوهفروش میرود قطعهفروشی و برای ماشینش یک قطعه میخرد به همان قیمت ۱۰۰ هزار تومان و کارت میکشد. خب قطعه فروش هم باید ۳ هزار تومان مالیات این ۱۰۰ هزار تومان را بدهد. فردا قطعهفروش میرود و خواربار میخرد به قیمت ۱۰۰ هزار تومان و کارت میکشد و اینجا هم دولت سر راه ایستاده و ۳ هزار تومان مالیات خودش را از خواربارفروش میگیرد. تا اینجا دولت ۹ هزار تومان مالیات گرفته. فردا دوباره خواربار فروش میرود میوهفروشی و داستان تکرار میشود. من حساب کردهام اگر فقط همین ۱۰۰ هزار تومان را در چرخه پولی داشته باشیم، و روزی دو بار هم بیشتر جابهجا نشود و مالیات آن هم بیشتر از ۳ هزار تومان نباشد، در طول یک سال دولت از همین مبلغ ناچیز، ۲ میلیون و ۱۹۰ هزار تومان مالیات میگیرد؟! یعنی ۲۲ برابر ۱۰۰ هزار تومان! تازه ۱۰۰ هزار تومان هم مال دولت نبود. بلکه از حسابِ منِ حقوقبگیر کم شده بود.
اگر ۱۰۰ هزار تومان بشود ۱۰۰ میلیون تومان، مالیات سالیانه آن میشود ۲ میلیارد و ۱۹۰ میلیون تومان!
من الان از گوشهایم دود زده بیرون و دیگر فکرم کارآیی لازم را ندارد. بقیه تحلیلها با خودتان.