تعداد بازدید: ۴۰۰
کد خبر: ۱۹۵۹۸
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۲ - 2024 09 March
خیابان‌ها خلوت و پیاده‌رو‌ها عاری از جمعیت... شانزده روز به عید نوروز مانده و آن طور که باید و شاید خبری از خرید‌های نوروزی و شب عید نیست... دست مردم خالی‌ست و گواه آن جمله «سال به‌سال، قربان پارسال» مردم و فروشندگانی است  که نارضایتی در چشمان‌شان موج می‌زند.
خبرنگار: فاطمه زردشتی نی ریزی

دوشنبه است. چهاردهم اسفند ۱۴۰۲ و ساعت حوالی ده صبح.

مردم از قیمت‌جنس‌ها ناراضی‌اند و فروشندگان از فروش

اجناسی که قیمت آن در این یکی دو سال اخیر به گونه‌ای  سرسام‌آور افزایش یافته و صدالبته که به همان ترتیب قدرت خرید مردم کم وکمتر شده و چه بسا دست خالی، عید و نوروز و چه‌و چه نمی‌شناسد...

همه ناراضی‌اند، از راننده تاکسی گرفته تا آجیل‌فروش و بزاز و کفش‌فروش و شال‌فروش و آجیل‌فروش و... البته در یک  حرف و کلام مشترک... سال به سال قربان پارسال!

گرانی‌ها کمرشکن است و در این وانفسا، فشار بیشتر به کسانی وارد می‌شود که در خانه بیمار هم داشته باشند... نمونه‌اش زهرا حق‌رو ۴۲ ساله: «به خاطر کودک بیمارم هنوز نتوانستم چیزی برای عید بخرم، هیچ‌چیز! پسرم چشمانش عمل دارد و به جز او سه تا بچه دیگر هم داریم.»

در این بین مستمر‌ی بگیران بازنشسته تأمین‌اجتماعی هم از کسانی هستند که قدرت خریدشان برای عید تقریباً صفر است.

حقوق بازنشستگی ناچیز و عیدی که بیشتر از دو سه میلیون تومان نیست، چیزی برای خرید لباس و کفش و کیف عید باقی نمی‌گذارد؛ نهایت بتوان با آن چند کیلو میوه و مقداری شیرینی و کمی تخمه خرید.

چیزی نمی‌خرم!

خانم ج ۴۵ ساله، ۸ سال است همسرش را از دست داده و مستمری‌بگیر تأمین‌اجتماعی است.

هنوز برای عید خریدی انجام نداده و قصد ندارد چیزی هم بخرد.

می‌گوید: «مسافرت در عید که جای خود دارد، هشت سال است به جز برای بیماری، به شیراز نرفته‌ایم.

یک آبشار استهبان نتوانسته‌ایم با بچه‌هایم برویم.

شما بگو یک کافه؛ نتوانسته‌ام در همین نی‌ریز خودمان، بچه‌هایم را به یک کافه ببرم و غذای دلخواهشان را برایشان بخرم.»

در این بین، اما برخی هم به خاطر ماه رمضان خریدشان را کمتر کرده‌اند و شاید به قول زهرا ۶۳  ساله، در این گرانی‌ها همین بهانه خوبی باشد برای دید و بازدید کمتر!

خدا کند خدا تحریمش را بردارد!

تحریم‌ها، گرانی‌ها و تورم گلوی مردم را فشار می‌دهد و به گفته داود فنونی، بی‌بارانی هم در این کسادی بازار بی‌تأثیر نیست.

او که تا به حال هیچ خریدی انجام نداده، می‌گوید: «لباس و پوشاک که فکر نمی‌کنم بخریم و با این وضعیت گرانی، باید به همان میوه و شیرینی اکتفا کنیم. سال گذشته هم بازار خوب نبود؛ با این وجود به مشهد رفتیم و کمی خرید کردیم.

اما امسال هیچ؛ نه مسافرت، نه خرید! چشممان که به مسئولان آب نمی‌خورد، امیدواریم خدا تحریمش را بردارد تا با باریدن باران، کمی اوضاع مردم روبه‌راه شود.»

صف طولانی تاکسی‌هایی که در انتظار مسافر کنار خیابان ایستاده‌اند، گواه دیگری است بر این بازار بی‌رونق و کساد.

راننده‌ها کنار هم ایستاده‌اند و گپ می‌زنند.

رنگ و بوی عید ندارد

محمدجواد شیربانیان از راننده‌های تاکسی است که تابه حال خرید عیدش را انجام نداده و قصدی هم برای خرید ندارد.

نه امسال! چندین سال است که دیگر برای عید خریدی نمی‌کند و امسال بدتر از هر سال...

می‌گوید: «خیابان‌ها را ببینید! اصلاً رنگ و بوی عید ندارد.

الان و در این روزها، راننده‌های تاکسی  نباید فرصت کنند سرشان را بخارانند؛ اما می‌بینید که؛ باید نیم ساعت، یک ساعت بایستیم تا  چهار تا مسافر بیاید.

با این وضعیت چطور خرید کنیم؟

سعی کردم از یک ماه پیش خریدم را انجام دهم

برخی، اما هر چند از قیمت بالای اجناس شاکی‌اند، از مدت‌ها قبل کم و بیش خریدشان را انجام داده‌اند؛ چرا؟

نظر خانم مریم ۳۴ ساله این است: «از یک ماه پیش تا آن‌جا که توانستم خریدهایم را انجام دادم؛ از لباس برای بچه‌ها گرفته تا آجیل و تخمه.

سعی می‌کنم تا قیمت‌ها زیاد بالا نرفته، خریدم را انجام دهم؛ چون هرچه به شب عید نزدیک می‌شویم، قیمت‌ها بیشتر می‌شود.»

در این میان، اما مغازه‌دار‌ها بیشتر از همه شاکی‌اند.

در این یک سال بازار خوبی را تجربه نکرده‌اند و اکثر آن‌ها دلخوش به بازار شب عید، با کلی وام و قرض و قوله، جنس جدید آورده‌اند تا کمی جبران مافات کنند.

اما...، اما دو هفته مانده به عید نوروز است و خیلی از آن‌ها هنوز دشت نکرده‌اند...

باید فاتحه بازار را خواند!

خانمی که مغازه شال و روسری دارد، به ساعتش نگاه می‌کند.

«۱۰ صبح است و با وجود این که مغازه‌ام در مرکز شهر است، هنوز دشت نکرده‌ام.

سال قبل هم خیلی خوب نبود و همان سه چهار روز آخری کمی شلوغ شد.

امسال که دیگر ماه رمضان هم هست و باید فاتحه بازار را خواند.»

۴۵ سال است بازار را این قدر بی‌رونق ندیده‌ام

علی‌اصغر داوطلب چهل و پنج شش سال است مغازه لوازم خانگی دارد و هنوز بازار را این‌قدر بی‌رونق و کساد ندیده. افزایش قیمت‌ها را نسبت به سال گذشته سه برابر می‌داند و می‌گوید: «از صبح تا حالا فقط دو تا جارو فروخته‌ام.

سال‌های گذشته مردم می‌آمدند ۱۸ تا، ۱۸ تا استکان و لیوان می‌خریدند؛ اما حالا به دو تا و سه تا قناعت می‌کنند.

همین جارویی که فروختم، سال گذشته ۵۰ هزار تومان بود و الان شده ۱۵۰ هزار تومان. مردم چیزی نمی‌خرند؛ کسی اگر لباسی داشته باشد اتو می‌کند و کفشی هم داشته باشد واکس می‌زند و می‌کند پایش!»

وقت نمی‌کردیم تِی بکشیم!

همیشه پوشاک زنانه را کمی متفاوت‌تر از دیگر مغازه‌ها می‌دیدیم؛ زنانی که در مثل عاشق خریدند و دست و پا می‌شکنند برای خرید عید.

اما نظر رضا ترکی فروشنده لباس زنانه این گونه نیست.

افزایش قیمت‌ها را نسبت به سال گذشته ۷۰-۶۰ درصد  و وضعیت فروش لباس‌های زنانه را مانند دیگر هم‌صنفی‌های خود بسیار بد می‌داند.

می‌گوید: «همین سه چهار سال قبل در چنین روزهایی، مشتری‌ها قبل از آمدنِ ما، پشت درِ مغازه می‌نشستند تا ما مغازه را باز کنیم.

ساعت ۸ وارد مغازه می‌شدیم و چند دقیقه بعد، اولین کارت کشیده می‌شد.

آن قدر شلوغ می‌شد که فرصت نمی‌کردیم تی بکشیم و مانکن‌ها را بیرون بگذاریم.

اما الان دارید می‌بینید؛ ساعت ۱۱ است.

سه چهار نفر ایستاده‌ایم و همگی بیکار!

تکان بازار، با آمدن ماهی فروش‌ها

دَشت‌نکردن‌ها همچنان ادامه دارد و محسن شاهسوندی کفش‌فروش هم از این قاعده مستثنی نیست.

مثل اغلب فروشندگان کلی جنس قرضی آورده، به امید بازار شب عید.

«به خدا هنوز دشت نکرده‌ام! چند روز آخر عید هم که ماه رمضان است و فکر نمی‌کنم بازار تکان چندانی بخورد؛ مگر این که شهرداری بازار ماهی‌فروش‌ها را زودتر راه بیندازد، بلکه بازار کمی حال و هوای عید بگیرد و تکانی بخورد.»

در این میان، اما به نظر می‌رسد اوضاع بازار مبل‌فروش‌ها از بقیه وخیم‌تراست.

مبل‌فروشی‌هایی که اجناس‌شان حتی با شرایطی مانند اقساطی، بدون سود و بدون ضامن هم فروش نمی‌رود.  

بدتر از ماه محرم و صفر سال‌های قبل...

مرتضی حقیقی ۱۱ سال است مبل فروشی دارد و بازار این روز‌ها را حتی خلوت‌تر از ماه محرم و صفر‌های سال‌های گذشته می‌داند.  

می‌گوید: «در یک کلام بنویسید تعطیل! الان وقتی مردم برای خرید خوراک و لباس شان مشکل دارند و حتی لباس‌هایشان را قسطی می‌خرند، ما باید چه توقعی داشته باشیم؟ باور کنید یکی دو سال است فقط داریم از جیب هزینه می‌کنیم.

حق هم دارند مردم.

قیمت‌مبل‌هایی که سال گذشته ۴-۳ میلیون تومان بود، الان ۴۰-۳۰ میلیون تومان شده.»

باید شکلات‌ها را تلیت کنیم!

از کیف و کفش  و لباس و ظرف و ظروف کمی فاصله گرفتیم و سری به آجیل و شکلات‌فروشی زدیم؛ اما انگار اوضاع آنجا هم بهتر از دیگر جا‌ها نیست.

خرید آجیل و شکلات به یک ششم هفتم سال‌های قبل رسیده و فروش آن، به میزان قابل توجهی کاهش داشته است.

شکلات و آجیل‌هایی که  قیمت آن به طور سرسام‌آوری بالا رفته و روز به روز گران‌تر هم می‌شود.

جلال‌زاده فروشگاه آجیل و شکلات دارد و می‌گوید: «یک زمانی ده تا فروشنده در مغازه‌مان کار می‌کرد و باز نمی‌توانستیم جواب مشتری‌ها را بدهیم؛ اما حالا من به تنهایی فروشندگی می‌کنم، بدون این که یک مشتری در مغازه باشد.

این در حالی ا‌ست که قیمت کل شکلاتهایمان را زیر قیمت کارخانه زده‌ایم.

هیچی دیگر! سال تحویلی باید همه آن‌ها را ببریم خانه تلیت کنیم!»

عکس: سعیده صحراگرد

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها