یکی از ضربالمثلهای مشهور ایرانی این است: «دست و پای کسی را توی پوست گردو گذاشتن»
این ضربالمثل هنگامی به کار میرود که شخصی را به انجام کاری تشویق کنند و او بدون دوراندیشی و بررسیهای لازم آن کار را انجام دهد و به این ترتیب در بنبست گرفتار شود.
در این زمان درباره او میگویند که: «دست و پایش را در پوست گردو گذاشتند» یعنی کاری دستش دادهاند که نمیداند چه بکند.
اما این ضربالمثل از کجا آمده؟
شادروان امیرقلی امینی در کتاب «فرهنگ عوام» (برگ ۲۷۴) آورده است:
«.. سابقاً افراد بیانصافی بودند که وقتی گربهای دزدی زیادی میکرد و چاره کارش را نمیتوانستند بکنند، قیر را ذوب کرده در پوست گردو میریختند و چهار دست و پای او را در پوست گردوی پر از قیر فرو میبردند و سپس او را سُر میدادند.
بیچاره گربه در این حال، هم به زحمت راه میرفت و هم، چون حالا دیگر صدای پایش را همه اهل خانه میشنیدند، از انجام دزدی باز میماند.
این گربه با این حال روزگاری پیدا میکرد که نه تنها دزدی از یادش میرفت، بلکه، چون کسی هم چیزی به او نمیداد از شدت درد و گرسنگی تلف میشد.»
این روش ظالمانه که در نهایت بیانصافی بوده، رفته رفته شکل ضربالمثل یافته و اکنون در مواردی که کسی با مشکلی روبرو میشود که نه راه پیش داشته باشد و نه راه پس، درباره او به کار میبرند.