در سالهای اخیر تعداد زیادی از مهاجران به دلایل گوناگون از جمله خشکسالی و کمبود شغل، از استانهای شرقی روانه دیگر استانها شده و نیریزِ ما نیز از آن بینصیب نمانده است.
به نظر میرسد آمار رسمی از تعداد سکونت آنها در نیریز در دسترس نباشد. بیشتر آنها از خانوادههای شلوغ و پرجمعیت هستند و از هر کدام که میپرسی تعداد اعضای خانواده را بالای ۵ تا ۶ نفر اعلام میکنند.
این مهاجران، هموطنِ ما و از مردمانِ اصیل و رنج کشیده اند و شرافتمندانه کار میکنند. آنان حق زندگی و کار دارند و ما باید میزبانهای خوبی برایشان باشیم و در مقابل از نیروی کار و تنوع فرهنگی آنان بهره ببریم.
اما در این بین معدود خانوادههایی از شدت فقر به کارِ جمع آوری ضایعات مشغولند.
آنچه هویدا است این که بزرگترهای خانواده به کارهای گوناگون کارگری و ... اشتغال دارند؛ اما کودکان راهی کوچه و خیابان میشوند و از بین زبالهها و پسماندهها ضایعات جمعآوری میکنند.
متأسفانه این کودکانِ کار، عموماً از تحصیل محرومند و آسیبهای فراوانی آنها را تهدید میکند.
در ماههای گذشته دیدهایم که تعدادی از این کودکان دست نیاز به سوی مردم دراز میکنند و کمک میخواهند.
محبت و مهماننوازی همشهریان و کمکهای مادی آنان باعث شده که این کودکان به تدریج به این کار عادت کنند که عواقب تربیتی منفی گوناگونی به دنبال دارد.
این کودکان نزدیک سوپرمارکتیها و اغذیهفروشیها جلو افراد را میگیرند و با شیرین زبانی از آنها میخواهند برایشان غذا یا نوشیدنی خریداری کنند و همشهریان نیز غافل از اثرات سوء تربیتی به عنوان کمک و دلسوزی دست به جیب شده و برای آنها خرید میکنند.
یک روز یکی از همین بچهها با دمپایی پاره و لباسهای نامناسب جلو بنده را گرفت و با شیرین زبانی مرا صدا زد که: عمو عمو برایم یک نوشابه میخری؟
وارد مغازه سوپری شدم و هنگامی که قصد خرید داشتم صاحب مغازه که مرا میشناخت گفت: میخواهی برای این بچه خرید کنی؟ از صبح تا حالا ۲۰-۳۰ نوشابه به همین طریق گرفته و داخل گونی کنار پیادهرو گذاشته. اگر این نوشابهها را مصرف کند قطعاً در آینده به بیماریهای گوناگون مبتلا میشود و اگر قصد فروش آنها را داشته باشد بدعادت شده و دنبال کار نمیرود.
مغازهدار اضافه کرد: به همین بچه گفتهام هر روز به عنوان شاگرد برای من کار کن و مغازه را جارو بزن و قفسهها را مرتب کن و روزی ۲۰۰ هزار تومان بگیر. در جوابم گفت: این مبلغ شما ناچیز است و من از رهگذران مبالغ بیشتری میگیرم و حاضر به کار نشد.
عزیزان همشهری به این نکته توجه کنند که ترحم بیجا اثرات تربیتی منفی زیادی به دنبال دارد. از جمله اینکه این کودکان دیگر نیروی کار مفیدی نخواهند بود و همین رویه را ادامه میدهند.
پیشنهاد بنده به همشهریان عزیز این است که:
اول این کودکان را تشویق به رفتن مدرسه کنید و اگر میخواهید کمک کنید بگویید به شرط رفتن به مدرسه، تمامی هزینههای مدرسه شما را میپردازم.
دوم اگر قصد کمک به مهاجرین فقیر را دارید از طریق خیریههای موجود در شهرستان، فقط به خانوادههای آنان کمک کنید نه به بچهها که داشتن پول زیاد و بیدردسر در این سن و سال و عدم آگاهی، آنان را در منجلاب فرو خواهد برد از جمله اعتیاد و...
سوم از مسئولین شهرستان استدعا دارم که به هر طریق صلاح میدانند مهاجرین را سرشماری کنند و از محل سکونت آنان اطلاعات دقیقی به دست آورند.
از این راه امکان ساماندهی، رفع نیازها، پیشگیری از آسیبها و برنامهریزی برای آینده میسر خواهد شد.