![](/files/fa/news/1402/11/7/57524_434.jpg)
عکس: سعیده صحراگرد
مدتها است زنان و بانوان شهرمان د رکنار امور خانه و بچهداری دست به پخت نان زده و راه درآمدی برای خانواده خود دست و پا کردهاند.
آنها با قبول سفارشات و پخت نان خشک (سه تایی)، نان نرم (لمو)، کولو، نان شیرین و کماچ، امرار معاش میکنند.
آردشان آزاد است و مسئولیت شغلشان با خودشان؛ شغلی که نه بیمه دارد و نه زیر نظرسازمان خاصی است.
هر کاری نیازمند اتاق کار است
زهرا حسنی ۵۸ ساله که گوشهای از سالن خانهاش را برای محیط کارش انتخاب کرده، میگوید: «سفارش نان نرم در زمستان به خاطر لقمه دانشآموزان، بیشتر از نان خشک است.
اگر آردمان یارانهای بود خیلی خوب میشد؛ اما متأسفانه نیست.»
فاطمه فتحی ۴۰ ساله هم یکی از اتاقهای منزلشان را برای این کار گذاشته؛ اما لیلا حقشناس ۴۲ ساله میگوید: «مکان ما استیجاری است و صاحبخانه گفته اگر مشکلی برای آن پیش بیاید، باید حتماً آن را مثل روز اول تحویل بدهی»
درآمدی که ثابت نیست
شغلشان نه نیاز به تحصیلات دارد و نه دورهای گذراندهاند؛ بلکه نزد مادر آموزش دیدهاند.
درآمد آنها بستگی به تعداد مشتریان و سفارشاتی دارد که قبول میکنند. برای تبدیل هر یک کیلو آرد به نان، چیزی حدود ۱۷ تا ۲۰ هزارتومان دستمزد میگیرند.
میگویند خودشان بهداشت را رعایت میکنند و مشتریان خاصشان، از کیفیت و تمیزی کارشان مطمئن هستند.
فاطمه فتحی میگوید: «در ماه حدود ۵۰ تا ۶۰ مشتری ثابت دارم و هر سری که میآیند، بین ۵ تا ۲۰ کیلو آرد برای پخت میآورند.
هر کیلو ۲۰ هزار تومان هزینه پختش است.
درآمدم ثابت نیست و نهایتش به ۱۲ میلیون در ماه میرسد.»
ز. جلالیان ۴۵ ساله، یکی ازدخترانش ازدواج کرده و دیگری عقد است.
نانپختن را ازمادرش یاد گرفته و ده سالی میشود این کار را میکند. به دلیل این که نان خشک دوام و ماندگاری بیشتری دارد، بیشتر سفارشاتش همین نان سهتایی است.
میگوید: «ماهیانه ۱۵ مشتری ثابت دارم که در ماه دوبار برایشان نان میپزم.»
هزینه گاز تصاعدی
بانوان نانپز نیریز برای پخت نان از گاز شهری استفاده میکنند؛ در حالی که خودشان میدانند هزینه گاز شهری به مراتب بیشتر از کپسول است و در فصول سرد سال تصاعدی حساب میشود.
سکینه حیدری میگوید: «شاید در ماه دو بار نان بپزم و برای همین، ۱۲۰ هزارتومان هزینه قبض گاز دادم.»
جلالیان میگوید: «کمترین مبلغی که بابت قبض گاز پرداخت کردم در تابستان بود که ۱۰۰ هزارتومان شد.
اگر یک نفر باشد که برایم کپسول بیاورد و نخواهم هزینه ایاب و ذهاب آن را بدهم، با یک کپسول میشود ۴۰ کیلو آرد پخت.»
فاطمه فتحی میگوید: «برای این که قبض گاز زیاد نیاید، از کپسول استفاده میکنم.
هزینه کپسول ۳۵ هزار تومان است و هر کدام برای دو هفته میشود.
در حالیکه هزینه گاز شهری هم بیشتر میشود و هم متغیر است.
در این مدت من قبض گاز ۷۰۰ هزارتومانی هم پرداخت کردم.»
زمان برای زن خانهدار مدیریت شده است
همه این خانمها دارای فرزند هستند و چه بسا فرزندی که به مدرسه میرود و روزانه ساعتها برای انجام تکالیفش به حضور و کمک مادر نیاز دارد. اما مادر باید سفارشاتش را به موقع برساند و وقتش درگیر کار است.
او باید علاوه بر نانپزی، به کارهای فرزندان و امور خانه هم رسیدگی کند.
هر ۱۰ کیلو آرد از خمیرکردن گرفته تا پخت نهایی، حدود ۴ ساعت زمان میبرد. بانوان شاغل در این رشته، بسته به سفارشی که میگیرند زمان خود را مدیریت میکنند.
لیلا حقشناس دارای سه فرزند است و برای ادامه تحصیل فرزندانش به نیریز آمده. میگوید: «روزانه ۸ تا ۱۲ ساعت کار میکنم.
دخترم در شهری دیگر دانشگاه است و فرزند دیگرم، خودش کارهایش را انجام میدهد. اما آن یکی کلاس اول است که باید برای او خیلی وقت بگذارم. سعی میکنم در طول روز وقتم را طوری تنظیم کنم که یا بچهها مدرسه باشند یا خواب.»
فاطمه فتحی دو بچه مدرسهای دارد و روزانه ۱۰ ساعت کار میکند.
برای رسیدن به همه کارهایش، از خواب خود زده تا به نظم خانوادهاش لطمه نزند.
میگوید: «ساعت سه و نیم صبح کارم را شروع میکنم.
بچهها که بیدار میشوند، صبحانهشان را میدهم و آنها را راهی مدرسه میکنم و تا ساعت ۱۱ مشغول کار میشوم.
بعد از آن کارهای خانه و ناهار بچهها را انجام میدهم و دوباره تا ساعت ۶ و ۷ شب کار میکنم.
شب هم به تکالیف بچهها و کارهای خانه میرسم.»
ساعتها باید مچاله شوی و از دست، گردن و کمر بیفتی
از کسانی که در این صنف مشغول به کار هستند، آمار دقیقی به دست نیامد؛ نه اتحادیه نانوایان آماری داشت و نه ادارههای صنعت و معدن و جهاد کشاورزی.
خیلی از خانمهای خانهدار به دلیل فشار مشکلات اقتصادی به این شغل روی آوردهاند.
اما متأسفانه به این نتیجه رسیدهاند که دخل و خرجشان یکی نیست.
هیچ کدام از آنها به دنبال مجوز نیستند؛ اما برای ادامه این کار و گذران زندگی نیاز به حمایت دارند تا به مشکلاتشان رسیدگی شود.
سکینه حیدری میگوید: «در همین خیابان ما چهار پنج نفر نان میپزند.
نانپزی یک کار سخت و پرمشقت است که ساعتها باید در خود مچاله شوی و از دست، گردن و کمر خود کار بکشی.»
فتحی میگوید: «نه بیمهای داریم و نه سازمانی به ما رسیدگی میکند.
دولت میتواند با دادن تسهیلات و پرداخت درصدی از بیمه، زنانی را که پای تنور داغ برای ماهیانه ۷ تا ۸ میلیون تومان صبح را شب میکنند، حمایت کند.»
هیچ چیز و هیچ کس جای خود نیست
جلالیان اصلاً به گرفتن مجوز فکر هم نکرده، چون معتقد است پول زیادی میخواهد و مکانی کاملاً استاندارد.
میگوید: «کم نیستند زنانی که در این شهر از راه نانپزی امرار معاش میکنند. اگر سختگیری نمیکردند، حتماً برای کار به دنبال مجوز میرفتم.»
حسنی میگوید: «همسر و فرزندانم مخالف این کار هستند.
میگویند خستهکننده است و نمیخواهد ادامه بدهی. به نظرم برای ادامه این کار، باید دولت حمایت کند؛ آراد یارانهای بدهد و سهمیه گاز را درست کند.»
حقشناس میگوید: «شغل ما دستکمی از شغل مردان ندارد.
خستهکننده است و کمرددرد و گردن درد دارد. اما به هر حال، چون سواد درستی ندارم، فقط همین کار از دستم برمیآید.»
او میافزاید: «دولت باید به زنان شاغل خانهدار وام کمبهره بدهد تا بتوانند وسایل و ابزار کار را راحت تهیه کنند.»
حسنی میگوید: «با این مخارج سنگین، هرچه حساب میکنم چیزی از آن زیاد نمیآید که بشود بیمه پرداخت؛ وگرنه چه کسی از بازنشستگی و حقوق بدش میآید؟»
سکینه حیدری اضافه میکند: «پولی که به دست میآورم، بیشتر از هزینه دارو و درمان نمیشود. از کار ما نه حمایتی میشود و نه پشتوانهای است.»
***
این است کار نانپزی و زنان خانهداری که نه تنها دنبال مجوز نیستند، بلکه برخی به دنبال این هستند که کارشان را کنار بگذارند.
یکی به دلیل کمردرد، یکی به دلیل کهولت سن، یکی گرانی اجاره خانه و یکی که میگوید: «زمانهای است که هیچ چیز جای خودش نیست.
نه سازمان دولتی دلسوزانه و منصفانه به این قشر نگاه و مشکلاتمان را بررسی میکند و نه رسیدگی واقعاً از سر دلسوزی وجود دارد که درکمان کنند.
چه بسا کسانی هستند که با پول امتیاز و مجوز میخرند و به راحتی در همین صنف اشتغالزایی میکنند؛ زحمتش بر دوش بانوان است و سودش در جیب مجوزداران.»