تعداد بازدید: ۲۵۸
کد خبر: ۱۹۲۵۷
تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۰ - 2024 27 January
درسهای اخلاقی
حجت‌الاسلام دکتر حسین سروش دین‌پژوه و امام جماعت حسینیه ثاراله نی‌ریز

در شماره پیشین به مناسبت زادروز نورانی امیرالمؤمنین علی (ع) یادداشتی با عنوان: «علی (ع) و مدح حاکم» منتشر شد.  

با توجه به آموزه‌های دینی معلوم  شد مدح، تعریف و تمجید از حاکم و حاکمیت مورد پسند دین و پیشوایان معصوم نیست.

این سؤال مطرح شد که دلیل این ناپسندی چیست؟ در پاسخ و با توجه به کلام نورانی امیرالمؤمنین (ع) مشخص گردید اولین مشکل این است که شخص حاکم، ضایع و فاسد می‌شود.

نمی‌توان فرض کرد این دنیا روی برخی افراد تأثیری ندارد و آن‌ها آلوده نمی‌شوند.

زیرا این که انسان‌ها تحت تأثیر ظواهر فریبنده دنیا قرار بگیرند عادی است و البته اصل این مطلب عیب و نقصی هم نیست.

زیرا آفرینش انسان اینگونه است. پس فضای زندگی را باید سالم نگه داشت ولو با فرض این که شخص، در اوج تقوا باشد.

حال سؤال دوم مطرح می‌شود که اساساً چرا جامعه دچار وضعیت چاپلوسی می‌شود؟  

در پاسخ باید اشاره کرد که جوامع بر ۲ گونه‌اند؛ باز و بسته.

در جامعه باز، آگاهی و آزادی وجود دارد.

در نتیجه زمینه رشد و پویایی برای همه افراد مهیا است.

هر کسی در چنین جامعه‌ای می‌تواند استعداد‌های خودش را به فعلیت برساند و شکوفا کند. زمینه ترقی برای عموم مردم فراهم است.

در این فضا نیازی به چاپلوسی نیست.

اما در جامعه بسته، قدرت متمرکز است و اگر کسی بخواهد از این نردبان بالا برود و به جایی برسد، آسان‌ترین راه این است که با مرکز قدرت اتصال و ارتباطی برقرار کند.

وگرنه راه‌های دیگر برای ترقی بسیار مشکل است.  

استاد شهید مطهری این سنخ مطالب را به خوبی در آثار خود مطرح کرده است: «نبودن آزادی و تمرکز قدرت در یک نقطه طبعاً سبب پیدایش جماعتی به نام اطرافی می‌شود که گرد مرکز قدرت جمع می‌شوند و با مداهنه و تملق که خوشایند طبیعت آدمی است، تحصیل قدرت و نفوذ می‌کنند و امور را طبق دلخواه و منفعت خود می‌چرخانند.

در چنین جامعه‌ای به جای این‌که تقوا و لیاقت سبب ترقی و ترفیع باشد، نزدیکی به مرکز قدرت پایه و اساس همه چیز است.»

(شهید مطهری، یادداشت‌ها، ج ۱، ص ۱۱۷)

هر کس بتواند به مرکز قدرت متصل شود، ترقی می‌کند. یکی از راه‌های اتصال به قدرت این است که شخص با زد و بند و چاپلوسی، به سرعت به پست و مقام و یا مال و ثروت برسد.

در این جامعه، اشخاص با لیاقت نمی‌توانند به راحتی بالا بروند. در واقع این جامعه دچار فساد است.

این نشان‌دهنده یک بیماری است، نه بیماری در شخص که به او گفته شود تو چرا اهل تملق و چاپلوسی هستی؟

بلکه علامت بیماری در سیستم و نظام است، که افراد را به سمت چاپلوسی و تملق پیش می‌برد.

سؤال سوم در این زمینه این است که اگر جامعه دچار تملق و چاپلوسی شد چگونه می‌توان آن را اصلاح کرد؟  

برای یافتن روشی نیکو برای حل این مسئله از کلام امیرالمؤمنین (ع) در خطبه ۲۱۶ نهج‌البلاغه استفاده می‌کنیم.

این سخنرانی حضرت در صفین درباره وظایف حکومت و مردم نسبت به یکدیگر ممتاز و معروف است. می‌فرماید من بر عهده شما حقی دارم شما هم بر عهده من حقی دارید مثل همان حقی که من بر شما دارم. یعنی حقوق مردم و حکومت با هم برابر و متوازن است.

در ادامه کلام، امیر‌المؤمنین (ع) در بیان این حقوق چنان اوج گرفت که یکی از اصحاب که تحت تأثیر کلام حضرت قرار گرفته بود هیجانی شد و از بین جمعیت به تعریف و تمجید از امیرالمؤمنین (ع) پرداخت و اعلام کرد که گوش به فرمان و اطاعت‌پذیر امام (ع) است.

امیرالمؤمنین (ع) موضوع صحبت در مورد حقوق را رها کرد و به همین مسئله که گاهی در حکومت، افرادی از حاکم تعریف و تمجید می‌کنند پرداخت.

نکته قابل تأمل این که حاکم در آن زمان شخص امیرالمؤمنین (ع) است، و آن شخص به تمجید از امام معصوم پرداخته است.

این مطلب بالاتر از زمانی است که حضرت به مالک، هشدار می‌دهد که مراقب باشد فضای جامعه آلوده به تزویر و چاپلوسی نشود.

در این جا حاکم امام معصوم است. با این حال بازهم حضرت اجازه نمی‌دهد که باب تعریف و تمجید باز شود.

با این که اینگونه تعاریف در وجود امیرالمؤمنین (ع) تأثیری ندارد، ولی بازهم از آن جلوگیری می‌شود.

زیرا فرهنگ چاپلوسی باید ازبین برود.

اگر این مسئله به عنوان فرهنگ رواج یابد زمانی هم که حاکم معصوم نیست به تملق از او پرداخته می‌شود.

برای اینکه از ایجاد چنین فرهنگی جلوگیری شود و این رسم غلط اصلاح گردد امیرالمؤمنین (ع) با آن برخورد می‌کند.  

حضرت در جواب او فرمودند: اگر انسان موحد باشد و توحید را درک کرده باشد و عظمت الهی را ببیند هر چیز غیر از خدا را کم و کوچک می‌بیند.

بعد در ادامه می‌گوید: «زشت‌ترین و پست‌ترین حالتی که والیان نزد انسان‌های خوب و شایسته دارند، این است که مردم احساس کنند - نه اینکه یقین کنند- که والیان و دولت‌مردان دوست دارند از ایشان تعریف و تمجید شود.» در این فرض، تنها گمان مردم مطرح شده است.

نه این که شخص حاکم واقعاً دچار چنین رذیلتی باشد.

بلکه همین اندازه که مردم چنین حس و گمانی داشته باشند پست‌ترین چیز است؛ و امیرالمؤمنین (ع) خود نیز با صراحت اعلام می‌کند که «من اکراه دارم از این که شما فکر کنید اگر کسی تعریف و تمجیدم کند، خوشحال می‌شوم.» البته این تعاریف در روح امیرالمؤمنین (ع) تأثیری ندارد با این حال می‌فرماید حتی برای من هم از تمجید دوری کنید.

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که دوری از چاپلوسی یک مسیر دو طرفه است.

هم مردم باید نسبت به مسئولین چنین رفتاری از خود بروز ندهند و هم مسئولین باید از اشاعه چنین فرهنگی جلوگیری کنند.

البته این سخنان به معنای نادیده گرفتن تلاش و زحمات مسئولین شهر یا کشور نیست.

بلکه سخن از زیاده‌روی در تعریف و تمجید است که موجب فساد همگان می‌گردد.  

الّلهُمّ اجعَل عَواقِبَ اُمورِنا خَیراً 

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها