چهارشنبه این هفته ۱۳ دی مصادف است با زادروز پربرکت حضرت فاطمه (درود خدا بر او باد) و روز مادر. این روز را به دوستداران آن بانوی بزرگوار و مادران شایسته و فداکار ایران زمین شادباش میگوییم.
*****
یکی از موضوعات قابل تأمل درباره ارتباط زندگی ما مسلمانان با پیشوایان بزرگوار دینی این است که آنها را الگو و مقتدای خود بدانیم.
هرچند این مسئله در بین خودِ معصومین نیز وجود دارد.
به همین جهت وجودِ نازنینِ حضرت بقیه الله الاعظم (عج) نسبت به بیبی دو عالم حضرت فاطمه زهرا میفرماید: دختر پیامبر خدا برای من الگوی حسنه است (شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۸۶).
این الگوگیری از زندگی پیشوایان، میتواند از زوایای گوناگونی صورت پذیرد. یکی از این زاویهها، نگاه به زندگی مادی و دنیوی ایشان و تأسی به سیره آنان است.
متأسفانه ما در دورانی زندگی میکنیم که رونق نگاه مادی به زندگی دنیا بر خلاف آموزههای دینی است.
این موضوع را به راحتی میتوان از موضوعات مختلفی مانند میزان مهریه عروسان، وسایل زندگی، ظاهر و نمای ساختمانها و ... تشخیص داد.
به همین جهت مناسب است تا انسان با مطالعه عمیق زندگی بزرگان دین، به روح زندگی ائمه اطهار (ع) دست یابد و آن را سرلوحه خویش قرار دهد.
اگر با این نگاه، زندگی حضرت فاطمه (س) مورد دقت قرار گیرد، چند نکته میتواند به عنوان نمونه مورد اشاره قرار گیرد:
۱- اولین مسئله در زندگی حضرت زهرا (س) همین نادیده گرفتن پوسته و روح دادن به زندگی مادی با چشیدن حضور خداست.
این مقام درباره کسانی که به خدا و عالَم غیب ایمان دارند مهیا میشود. «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» (بقره/۳).
فاطمه زهرا (س) از چنان ارتباطی با خدای متعال بهرهمند است که وقتی پیامبر رحمت (ص) به او از قول جبرئیل و نهایتاً خدای سبحان، میگوید: چرا در عبادت، از خدا چیزی طلب نمیکنی؟ به پدر میگوید: آن چنان غرق مناجات با خدا و لذت از آن مقام هستم که متوجه طلب چیزی نیستم. (زندگانى حضرت زهرا علیها السلام، ص ۹۲۳).
شاید شیخ اجل، سعدی نیز با الهام از همین حال حضرت زهرا (س) در دیباچه گلستان خود آورد که: یکی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فرو برده بود و در بحر مکاشفت مستغرق شده، حالی که از این معامله باز آمد یکی از دوستان گفت از این بُستان که بودی ما را چه تحفه کرامت کردی؟ گفت به خاطر داشتم که، چون به درخت گل رسم دامنی پر کُنم هدیه اصحاب را، چون برسیدم بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت.
۲- زاویه دیگری از روح زندگی فاطمی، فهم و استفاده از رسول خداست.
در حالی که امروزه بخشی از جامعه گرفتار بیتوجهی به حجج بالغه الهیه هستند و یا با عناوین روشنفکری مقامات عالی ائمه (ع) را نفی میکنند؛ یا برخی دیگر با نگاهی قشری، تنها به پوسته و ظواهری از نام ایشان بسنده میکنند، حضرت زهرا (س) یکی از محورهای زندگی خود را بر مبنای استفاده معنوی از رسول گرامی اسلام قرار میدهد.
خود آن سرور زنان عالَم فرمود: نگاه کردن به رسول الله را دوست دارم.
واضح است که مقصود فاطمه (س) از «نظر» صِرف دیدن ظاهری یک فرزند و پدر نیست.
بلکه نظری است که در آن، عمق شخصیت و زندگی و منش و معنویت رسول الله (ص) مورد توجه خاص قرار میگیرد و سپس آن الگوی دریافت شده، در جان و زندگی فاطمه (س) پیاده میشود.
۳- شعبه دیگر روح زندگانی حضرت فاطمه (ع) مربوط به ایثار و احسان ایشان است.
این موضوع چنان در رفتار و اعمال حضرتش جلوه مینمود که خداوند با آیهای از قرآن به این جلوهگری اشاره کرده است: «و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» میدهند! (انسان ۸)»
در سخنان حضرت نیز علاقه به انفاق در راه خدا با صراحت بیان شده است و در عمل نیز، درآمد فدک را که سالیانه بالغ بر ۲۴ هزار درهم (معادل ۱۵۵۰۰ مثقال نقره) بود، در راه خدا خرج مىکرد و به بینوایان مىداد و بر فقرا، ایتام و بنىهاشم نثار مىکرد و تنها سهم اندکى از درآمد آن را صرف زندگى خانوادگى خود مىکرد. (خبر آنلاین، کد خبر ۲۰۹۴۵۰).
۴- جلوه دیگرِ روحِ زندگی فاطمه زهرا (س) فهمِ جامعه و شجاعت برای ورود به حساسترین مسائل مهم شهروندان و مسلمانان است. سخنرانی او در مسجد النبی (ص) نه فقط برای فدک، بلکه برای ناراحتی از به زیر کشیدن جامعه عقلانی و معنویای بود که سالها پیامبر رحمت (ص) برای تعالی آن خون دل خورده بود.
کافی است یک فراز از آن سخنرانی را مورد توجه قرار داد که میفرماید: «دینداریتان رنگ باخته!» آن حضرت (س) دینداری مردمان را به لباس رنگ باخته تشبیه نمود.
جالب اینجاست که نفرمود جامعه اسلامی بیدین شده بلکه فرمود رنگ دینداری را ندارد یعنی ادعای دین و اعتقاد به دین وجود دارد؛ ولی در مقام عمل دین نقش اصلی را ندارد.
۵- اشراق دیگر روحِ زندگی فاطمی، مربوط به زندگی خصوصی اوست.
زندگی داخل خانه حضرت، یک زندگیِ زنده و مملو از حیات است.
او شوهر را نه تنها دوست میداشت، بلکه او را «درک» میکرد.
با افتخار در خطاب به او میفرمود: «خانه، خانه توست و من همسر تو هستم» (کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص ۸۶۹)
و او فرزند را «فهم» نمود.
نه این که فقط محبت مادرانه داشته باشد. دلیل این ادعا این است که ایشان «زبدگان فرزندان آدم» را تحویل بشریت داد.
سلام الله علیها یوم ولدت و یوم استشهدت و یوم تبعث حیاً