یک فنجان شعر
لبانم: دو تا قهوه محتاج قند
لبانت: دو تا حبه آرامشند
بهار از سرت تا کمر جاری است
تنت بوی گل میدهد بند بند
شگفتم تماشای موهات را
سقوط ارس در صعود سهند؟!
گره وا کن از لب بگو بندهای
مباد عارفان اشتباهی کنند
مبادا شکار پلنگی شوی
غزال سیه چشم بالا بلند
دو چشمت دو تا آسمان زندگیست
بگو نرخ یک لحظه پرواز چند؟!
حنا! دختر ساده در مزرعه
به این شهر بی عاطفه دل نبند
نظر شما