زین قند پارسی
بد جنس/ بد ذات / بد طینت = بدنهاد، بدسرشت، بدگوهر، بدنژاد
بد فهمی = برداشت نادرست، کژاندیشی
بدن = تن، پیکر، کالبد، اندام، تنه
بَدوْ = آغاز
بدوِ ورود = آغاز آمدن، سرآغازِ رسیدن، آغاز راهیابی
بدونِ = بی، نا
بدون استثنا = همیشه، همواره
بدون دلیل = بیهوده؛ بیانگیزه، ناگهانی، بی دستاویز، بی بهانه
نظر شما