یکشنبه ۲۶ آذر سالروز رحلت حضرت فاطمه زهرا (سلام خداوند بر او باد) است.
به همین مناسبت نوشتار زیر تقدیم خوانندگان عزیز میشود:
پژوهشگر اسلامی زندهیاد سید هاشم رسولی محلاتی حدیثی را به این شرح در مورد حضرت فاطمه نقل کرده است:
شیخ صدوق (رحمت خداوند بر او باد) از اسما دخترعمیس روایت کرده که روزی در خدمت حضرت فاطمه نشسته بودم در حالی که در گردنش گردنبندی از طلا بود که علی بن ابیطالب (سلام خداوند بر او باد) آن را از سهم غنائم جنگی خود برای فاطمه خریده بود.
در این وقت رسول خدا (صلوات خداوند بر او باد) به خانه وی در آمد و، چون چشمش به آن گردنبند افتاد به او گفت: «ای فاطمه! مردم نمیگویند فاطمه دختر محمد زیورآلات جباران را به تن کرده؟»
رسول خدا بیش از این چیزی نگفت، اما فاطمه با شنیدن همین جمله گردنبند را بیرون آورد و آن را فروخت و با پول آن بندهای خرید و آزاد کرد.
همین مطلب را سایر مورخان از جمله طبری نیز نقل کرده اند.
ابن شهرآشوب هم در مناقب نقل کرده: «لایغرنک الناس.ای دخترم تو را فریب ندهد و مغرور نکند همین که مردم تو را دختر محمد مینامند.
در صورتی که جامه جباران را به تن داری؟ فاطمه آن را پاره کرد و از گردن خود بیرون آورد و فروخت و با پول آن بندهای خریده آزاد کرد و رسول خدا از این کار فاطمه خوشحال شد.» (رسولی محلاتی، ۱۳۷۵: ۲۹ و ۳۰)
این پژوهشگر اسلامی نتیجه خوبی از این روایت گرفته و نگاشته: «این نقل درس دیگری از پیامبر به دخترش و به همه فرزندان و پیروان خود میدهد که نپندارند صرفاً به خاطر این که نسبت خوبی دارند و از اولاد پیغمبر یا امام و یا مرد صالح و شایستهای هستند دیگر هر کاری کنند مسئول نبوده و ارتباط نسبی آنها وسیله نجاتشان میشود و دلشان را به همین خوش کنند بلکه میزان در خوبی و بدی و سعادت و شقاوت، عمل و کردار است ... هیچ چیزی جای عمل و رفتار را نمیگیرد.
عمل میزان و علت اصلی برای خوبی و بدی است؛ چنانکه امام سجاد در حدیثی فرموده: خلق الله الجنة لمن.
خدای تعالی بهشت را برای کسی آفریده که از وی اطاعت کند اگرچه غلام حبشی باشد و جهنم را برای کسی خلق کرده که نافرمانیاش کند ولو آنکه سید قرشی باشد.» (همان)
حضرت فاطمه (سلام خداوند بر او باد) یکی از زنان فعال در عرصه سیاسی و اجتماعی زمان خود بود.
به همین خاطر زمانی که به دستور خلیفه اول مزرعه فدک را از حضرت فاطمه گرفتند و مالکیت او را سلب کردند، حضرت فاطمه به همراه زنان بنی هاشم با ابهت وارد مسجد پیامبر شد و در برابر خلیفه و مسلمانان سخنرانی مبسوط، مهیج و طولانی ایراد فرمود که فقط به یک قسمت کوتاه از آن در این مقاله اشاره میکنیم.
حضرت فاطمه زهرا خطاب به مسلمانان حاضر در جلسه در حضور خلیفه اول فرمود: «ای مسلمانان! آیا شایسته است که من از ارث خود محروم باشم؟ای پسر ابو قُحافه [ابوبکر]آیا در قرآن است که تو از پدر ارث بری و من نه؟
به تحقیق از نزد خود حکم تازه و دروغی درآوردی؟
مگر کتاب خدا را عمداً ترک کرده و احکام آن را پشت سر انداختی؟ خداوند در قرآن میفرماید و سلیمان از داوود ارث برد (سوره نمل/ آیه ۱۶) و نیز در نقل ماجرای تولد حضرت یحیی (سلام خداوند بر او باد) میفرماید: زکریا گفت خدایا از سر احسان به من پسری عطا فرما که پس از من متولی امور و وارث من و آل یعقوب باشد (سوره مریم/ آیه ۵) و نیز فرمود صاحبان قرابت و خویشاوندان برخی از آنان بر برخی دیگر اولویت دارند (سوره انفال/ آیه ۷۵). (طبرسی، ۱۳۹۳: ۲۳۴)
حضرت فاطمه سخنان و استدلالهای زیادی در این رابطه ایراد فرمودند. خلیفه اول گفت: «از رسول خدا (درود خداوند بر او باد) شنیدم که میفرمود ما جماعت پیغمبران هیچ طلا و نقره و زمین و مالی را از خود به ارث نمیگذاریم و میراث ما فقط علم و حکمت و کتاب و نبوت است و آنچه از مطاع دنیا از ما باقی بماند در اختیار کسی است که پس از من ولایت امور را بر عهده میگیرد و او هر طور که صلاح بداند در آن تصرف میکند و ما نیز آنچه تصرف نمودیم [فدک]در راه تهیه وسایل و اسباب جنگ از اسلحه و چهارپایان مصرف خواهیم کرد تا مسلمین نیرو و عظمت پیدا کرده و در جنگ با کفار و مخالفان پیروز شوند.» (همان: ۲۳۹ و ۲۴۰)،
اما حضرت فاطمه (سلام خداوند بر او باد) فرمود: «سبحان ا... هرگز پدرم رسول خدا ازکتاب خداو احکام آن نه منحرف بود و نه مخالف، بلکه تنها بر اساس احکام و سورههای آن رفتار میکرد. آیا شما با هم توطئه کرده و برای این حیله بهانه و علتی میتراشید؟ همان گونه که در زمان حیات آن رسول گرامی نیز به او سخنان ناروا نسبت میدادید!» (همان: ۲۴۰)
حضرت فاطمه در ادامه، سخنان خلیفه اول را بیاعتبار دانست و پس از بیان جملاتی خطاب به مسلمانان، مجلس را ترک و به منزل برگشت.
امید است ما پیروان اهل بیت (س) از آنها الگو گیریم و راه آنها را بپوییم.
ان شاء ا...
منابع:
۱-رسولی محلاتی، سیدهاشم (۱۳۷۵) زندگانی حضرت فاطمه و دختران آن حضرت، چاپ دوم، تهران: دفترنشرفرهنگ اسلامی
۲-طبرسی، احمدبن علی (۱۳۹۳) احتجاج، چاپ پنجم، مترجم: بهزادجعفری، تهران: دارالکتب الاسلامیه