عمه شوکت من اخلاق خیلی عجیب غریبی داره طوری که بعضی وقتها مغز آدم هنگ میکنه!
شنیدید میگن فلانی وسط کمر مار رو گرفته؟!
عمه شوکت نوع پیشرفتهای از این وسط کمر مار رو گرفتن در وجود خودش داره که واقعاً دیدنی و شنیدنیه!
مثلاً چند هفته قبل همه فامیل منزل عمه مهمون بودیم که دیدیم پای چشم عروس عمه کبود شده؟!
قشنگ معلوم بود که این کبودی ناشی از یک دعوای زناشویی خشن هست!
وقتی عروس عمه شوکت از جمع مهمانها دور شد و برای آوردن چای به آشپزخانه رفت، یکی از مهمانها از عمه پرسید چرا پسرت اینقدر همسرش رو کتک میزنه؟
این دختر بیچاره چه گناهی کرده که عروس شما شده؟!
عمه چند ثانیهای سکوت معناداری کرد و گفت: پسرم برای این بی زبون رخت و لباس درست حسابی که نمیگیره!
خورد و خوراک درست حسابی هم که بهش نمیده! مسافرت هم که سال سال نمیبردش.
کتکش هم نزنه که این دختر متوجه نمیشه شوهر داره!
همه زدیم زیر خنده و هیچکس متوجه نشد عمه طرف عروسش رو گرفت یا پسرش!
بعد از شام حرف بالا رفتن دلار و گرانی شد و هر کسی نظری میداد!
یکی از عملکرد مسئولان دفاع میکرد و یکی اعتراض!
خلاصه داشت اختلافنظر بالا میگرفت که یهویی عمه خودش رو انداخت وسط و گفت: تو رو خدا دعوا نکنین؛ مسئولین هم مثل پسر من هستند!
اگه دلار گران نباشه، اگه تورم نباشه که ما متوجه نمیشیم مسئولی داریم!
باز همه زدند زیر خنده و معلوم نشد عمه طرفدار کدام سمت است!