از دور که دیدمش داشت با خودش حرف میزد. نزدیک که رسیدم کلافه و عصبانی گفت:
- مملکت ما شده سلطانی!
تعجب کردم و گفتم:
- چی؟
- هیچی بابا! میگم مملکت ما شده سلطانی! اصلاً یه وضع سلطان تو سلطانی هست که نگو و نپرس؟!
- یعنی چی؟
- یعنی در هم و بر هم.
هر کی به هر کی!
با خنده گفتم:
- بابا میگن خر تو خر.
سلطان تو سلطان دیگه چیه؟
- اصلاً این یه واژه جدیده.
به نظرم فرهنگستان باید به جای واژه منسوخ و از رده خارج «خر تو خر» از این پس واژه «سلطان تو سلطان» رو پیشنهاد بده.
- آخه باید یه مبنایی داشته باشه.
به هر کی بگی میخنده.
- خیر. من دلیل دارم. اولاً که «خر» بیچاره شرف داره به خیلی از ما آدمها.
دوماً با کشف اختلاس جدید در چای، یه «سلطان چای» هم به سلاطین دیگه اضافه شد.
مگه یادت رفته چقدر سلطان داشتیم؟
سلطان سکه، سلطان دارو، سلطان دلار، سلطان قیر، سلطان پوشک، سلطان کاغذ.
- عجب!
- آره. یادته تو دهه ۶۰ فقط یه سریال سلطان و شبان بود که توش دو تا سلطان بازی میکردن و همهچی شیر تو شیر شد؟
ما اون موقع میخندیدیم، ولی حالا ببین چقدر سلطان پیدا شده تو مملکت! یحتمل بازم پیدا میشه.
یعنی مملکت ما شده سلطان تو سلطان.
آهی کشیدم و گفتم:
- هر دم از این باغ بری میرسد!
تازهتر از تازهتری میرسد!