زاده ۲۰ اسفند ۱۳۱۶ تهران، شاعر و ترانهسرای ایرانی. نام او بیشتر به خاطر سرودن شعر ترانه مشهور «تولد، تولد، تولدت مبارک!...» شنیده میشود.
در دبیرستان با بهرام بیضایی و نادر ابراهیمی همدرس بود.
اشعار او از جوانی در صفحه ادبی هفتهنامه روشنفکر، که «ترانههای بهشتی» نام داشت و فریدون مشیری این صفحه را اداره میکرد، چاپ شد.
در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ شعرهای «پرنگ» در ماهنامه سخن چاپ میشد و خوانندگان بسیار داشت. در نوجوانی، برای طبعآزمایی، ترانهسرایی برای خوانندگان مرد و زن رادیو را آغاز کرد و برای خوانندگان معروف، بیش از یکصد ترانه سرود که معروفترین آنها، که اثری مشترک با پرویز خطیبی است، ترانه بسیار مشهور تولدت مبارک است.
«پرنگ» در سرودن شعرهای کلاسیک (غزل، مثنوی) نیز سبک منحصر به فرد خود را داشت و همچنین پس از رفت و آمد با نیما یوشیج، در عرصه شعر نو نیز به طبعآزمایی پرداخت.
در سال ۱۳۴۹ به آمریکا رفت و به تحصیل پرداخت.
او در بیست و دوم مرداد سال ۱۳۸۵ درگذشت و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
گفتمش: کارت چرا پیوسته آزار من است؟
گفت: دارد هرکسی کاری و این کار من است
گفتمش: نرگس به دور چشم تو بیمار کیست؟
گفت: با من کرده همچشمی و بیمار من است
گفتمش: مجنون خود را چون کُشی منصوروار
گفت: او از سرفرازان سر دار من است
گفتمش: گر راست گویی پنجه با نوذر فکن
گفت: این فرهاد شیرینکش گرفتار من است
گفتمش:پرهیز کن از سیل اشک سرکشم
گفت: سیلی زن بر این سیلاب دیوار من است
گفتمش: اشعار نوذر این ملاحت از چه یافت؟
گفت: این خاصیت لعل شکربار من است
*****
شبی که تورفتی چه دردآوربود
سیاه روی زمن هم سیاه روتربود
به چشمهای تودرحال گریه میمانست
که از سلالهی شبهای دور و دیگربود
فضا چو دیدهی من سرد و تیره و نمناک
زبرگ ریز هزاران هزار اختر بود
درآن غروب زمین غریب رادیدم
که همچو آب درآوازخود شناور بود
درآن شب آینهها با ستارگان رفتند
که عصر رجعت تصویرهای بی سر بود
تمام پنجرهها بسته شد درآن شب،چون
«در» از تظاهر«دیوارها» مکدر بود
گیاهها همه آرام گریه میکردند
پر ترنم مرغان زاشک و خون تر بود
تورفته بودی وطرح تنت هنوز به جای
به روی گسترهی خوابناک بستر بود
مجال گریه در آن شب نیافتم هرچند
که آن جدایی بیگاه گریهآور بود