طریق بسمل شدن، رمانی نوشته محمود دولتآبادی است که داستانی با محوریت جنگ را روایت میکند که در آن عمیقترین افکار، احساسات و باورهای انسانی مورد بازنگری قرار میگیرد.
موضوع این کتاب که جزء کمحجمترین و درعینحال پیچیدهترین آثار دولتآبادی است، نویسندهای عراقی را روایت میکند که باید از جنگ ایران و عراق روایتی حماسی – تبلیغاتی به سودِ عراق به دست دهد؛ روایتی که این جنگ را به جنگ قادسیه ربط دهد و در آن ایرانیان مجوس باشند.
نویسنده، اما نمیتواند چنین کند، چون بیشتر میداند و قضایا را جور دیگر میبیند و ضمناً به جنگ هم نگاه خوشی ندارد و نمیتواند آن را آنگونه که حکومت عراق از او میخواهد تصویر کند.
محمود دولتآبادی در این رمان جنگ ایران و عراق را از چنین زاویهای روایت کرده است؛ از دیدِ یک نویسنده عراقی که با حکومت عراق و فرماندهان نظامی، که میخواهند روایتِ او را به بلندگوی تبلیغاتی خود علیه ایران تبدیل کنند، در کشمکش است و نمیخواهد روایتِ دیکتهشده آنان را مکتوب کند.
نگاه او به سویههای غیرانسانی و مخرب جنگ است و به جزئیات و حقایقی فراتر از آنچه که از او خواستهاند ببیند و روایت کند...
دولتآبادی با شاعرانگیِ دلپذیرِ روایت خود، به قصههای متفاوتی میپردازد که باوجود کوتاه بودن نسبی این اثر، آن را تا مدتها در ذهن مخاطبین به ثبت میرسانند. این اثر، راویهای متعددی دارد و مدام بین نقطه نظرهای مختلف شخصیتهای گوناگون در گذار است.
دولتآبادی با خلق کتاب «طریق بسمل شدن»، یک بار دیگر موفق میشود تا با پرداختی موشکافانه و هنرمندانه به احساسات درونی و درماندگیهای شخصیتهایی قابلباور، شاهکاری را خلق کند که بیهودگی جنگ را به بهترین شکل ممکن به تصویر میکشد.
متنهای زیر برگرفته از این کتاب است:
- من نیامدهام که از وادی نبودن به بود برگردم. تو که میدانی من نام یک پرنده هستم و پرنده نابود نمیشود، بسمل میشود.
- اسیر را نباید کشت... جنگ است میدانم. آنها از ما میکشند و ما از آنها...، اما اسیر وقتی گرفتار میشود تمام آنچه ظاهر او را ساخته، ناگهان زایل میشود... ناگهان تو با یک آدم عادی طرف میشوی که مثل خود توست پیش از آن که اسلحه گرفته باشی.
- با چنین آدمی که تو را یاد خودت میاندازد چطور میتوانی بجنگی؟
- «مرگ، هیچ به مرگ فکر کردهای ستوان؟» «اگر میدانستم برای چه متولد شدهام، فرصت میکردم لابد دربارهی مرگ هم عمیقاً فکر کنم.»