زاده ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳، داستاننویس، روزنامهنگار، منتقدِ ادبی و شاعر انگلیسی که بیشتر برای دو رمان سرشناس و پرفروش «مزرعه حیوانات» و نیز رمان «۱۹۸۴» شناخته میشود.
او همچنین با نقدهای پرشماری که بر کتابها نوشت، بهترین وقایعنگار فرهنگ و ادب انگلیسی قرن شناخته میشود.
در جوانی برای کسب تجربه مدتی را در بین فقرا، بیخانمانها و کارگرانِ فصلی لندن و پاریس گذراند و بعضی مواقع در ظرفشوییِ یک هتل کار میکرد.
در این زمان شروع به نوشتن تجربیات خود کرد که به نخستین کتابش آس و پاسها در پاریس و لندن انجامید. بیدرنگ پس از این کتاب، به رماننویسی پرداخت و دو رمان نخستش نیز بر اساس همین تجربیاتش در برمه (روزهای برمه) و انگلیس (دختر کشیش) شکل گرفت.
اورول نیز مانند بسیاری از نویسندگان و روشنفکران اروپایی همعصر خود، در دهه ۱۹۳۰ به اسپانیا رفت تا علیه ارتش فاشیست ژنرال فرانکو بجنگد.
او در این جنگ مجروح شد و هرگز کاملاً بهبود نیافت و همین جراحت در نهایت به مرگ او انجامید.
*****
- اگر آدم کسی را دوست داشت، حتی اگر هیچ چیزِ دیگر برای بخشیدن نداشت، باز هم محبتش را به او میبخشید!
- مرگ در حال زندگی است؛ به تمام این خانههای لعنتی نگاه کن و همینطور به افراد بیهدف داخل خانهها!
- دردناکترین چیز آن است که انسان حقش را آرزو کند!
- آزادی حق گفتن آن چیزی است که برخی نمیخواهند بشنوند!
- اگر خواستید عقیدهای را بسنجید، ابتدا ببینید افرادی که پیرو آن عقیده هستند به جامعه بشری چه خدمتی کردهاند.
- از نظر دیکتاتور مردم دو دستهاند: آنهایی که باید گول بخورند و آنهایی که باید گلوله بخورند.
- گیریم تا آخر عُمر تنها بمانی و شریکی برای زندگیات پیدا نکنی! تحمل این موضوع، بسیار آسانتر از آن است که شب و روز با کسی سر و کار داشته باشی، که حتی یکی از هزاران حرف تو را نمیفهمد!...
- شاید مردم بیشتر میخواهند درک شوند، تا دوست داشته شوند.
- کاش آدمهای کوچه و خیابان درک میکردند که آزادی به اندازه نان روزانهشان مهم است و همانقدر به حفاظت نیاز دارد.
- مؤثرترین راه برای نابودی یک ملت انکار و محو تاریخشان است.