- امر به معروف مراتبی دارد.
بالاترین مرتبهاش این است که وجود انسان دیگران را دعوت کند.
البته زبان هم جایگاه خودش را دارد.
منتهی زبانی که نرم و گرم باشد.
نه زبانی که آزار دهنده باشد. اگر با زبان گزنده دیگران را به دین خدا دعوت کنیم، نه تنها نزدیک نمیشوند، فاصله هم میگیرند.
- جدول [کلمات متقاطع]یک ردیف عمودی و یک ردیف افقی دارد. اگر یک ردیف افقی را درست حل کنیم، خانههای عمودی خود به خود حل میشوند. در نگاه وجود مبارک حضرت زهرا (س) این عالم و زندگی آدمی مثال جدول است که خانههای عمودی روابط انسان با خداست و خانههای افقی روابط انسان با دیگران است.
اگر شما روابط خودتان را با دیگران اصلاح کنید، رابطهها خود به خود حل میشود؛ و اگر هر کسی رابطه خودش را با خدا اصلاح کند و ما بین خدا و خودش آشتی برقرار کند، روابط انسانی به طور صحیح پیش میرود.
- تمام دستورات الهی برای رسیدن به شادی عمیق است و این شادی جز با بندگی خدا تحقق نمییابد.
شادی بر دو قسم عمیق و سطحی است. شادی سطحی ساده به دست میآید و راحت هم از بین میرود، اما شادی عمیق دائمی است و به دنبال خود انگیزه، فعالیت، آرامش و تمرکز به ارمغان میآورد.
برخی از افراد به ماهی میمانند که در دریا است و به طمع یک کِرم مُردهای که در قلاب است، دریا را از دست میدهند.
متأسفانه این افراد به خاطر کسب سود اندک، دنیا را به آخرت و سعادت همیشگی میفروشند.
- انسانی که خدا را دارد دیگر به هیچ چیز نیاز ندارد و هر کس که خدا را نداشت گویی هیچ چیز ندارد.
- غورهها که یک شبه انگور نمیشوند، آنقدر سرما گرما، سایه آفتاب، باد و باران تحمل میکنند، تا بالاخره یک روزی تبدیل به خوشههای شیرین انگور میشوند.
این یعنی از مرتبهای به مرتبهای بالاتر رفتن بدون رنج و بلا و سختی نمیشود.
این است که قرآن کریم تأکید و توصیه میکند: «اصبروا» (صبوری کنید).
صبر آرد «آرزو» را نی «شتاب».
- انبیاء گفتهاند: ناامیدی بد است و ناامید نباشید.
چون ناامیدی بزرگترین جسارت به خداست.
وقتی شما از خدا ناامید هستی یعنی خدایا تو نمیتوانی برای من کاری بکنی. در توان تو نیست.
خدا هرگناهی را میبخشد، ولی ناامیدی را نمیبخشد، چون جسارت به قدرت خداست.
خدا در قرآن از قدرت و توانایی خودش میگوید. شما وقتی ناامید میشوی در حقیقت این آیه را نادیده گرفتهای.
منکر این حقیقت شدهای. به خدا بر میخورد که کسی ناامید باشد؛ بخصوص کسانی که آلوده هستند، امیدوارتر باشند.
مرحوم دولابی میگفت: یک پدربزرگ این قدر که نوهاش را دوست دارد و به نوهاش توجه میکند، به بچه خودش توجه نمیکند.
با اینکه با نوهاش نسبت دورتری دارد.
خدا آنقدر که به گناهکاران توجه میکند به خوبان توجه نمیکند، زیرا میگوید خوبان از من بهره بردهاند.
کسی که دور است بیبهره مانده است؛ لذا تمام توجه خدا معطوف به گناهکاران است. در روایت داریم: وقتی یک گناهکاری به خدا رو میکند شبیه به چوپانی است که در بیابان صد تا گوسفند داشته، نود و نُه تا در کنار چوپان هستند و یکی از آنها گم شده.
او به دنبال گمشده میرود تا او را پیدا کند.
این قدر که از پیدا کردن یک گوسفند شاد میشود از حضور نود و نه تا در کنارش، شاد نیست.
- قرآن میگوید: با کسی که صحبت میکنی نرم صحبت کن حتی اگر طرف شما فرعون باشد.
اگر کسی ملاک داشته باشد یعنی غربال داشته باشد، قبل از اینکه حرف بزند درشتها و خشنها را جدا کند، نرم حرف بزند؛ اتفاقی نمیافتد.
نانواییها اگر غربال نداشته باشند، نان از گلوی ما پایین نمیرود. ما هم حرفهای لطیف را بزنیم.
وقتی خانمی شوهرش دیر به خانه میآید نگوید: تو همیشه دیر میآیی. این کلمه «همیشه» خشن است.
آن را غربال بکن و بگو: گاهی دیر میآیی. هیچ اتفاقی نمیافتد و او قبول میکند که گاهی دیر میآید.