تعداد بازدید: ۴۰۰
کد خبر: ۱۸۰۰۶
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۰ - 2023 16 September
author
روزنامه نگار: امین رجبی

مولانا در فصلی از فیه مافیه می‌فرماید:

«(خداوندگار) فرمود که: در عالم یک چیز است که آن فراموش کردنی نیست. اگر جمله چیز‌ها را فراموش کنی و آن را فراموش نکنی باک نیست و اگر جمله را به جای آری و یاد داری و فراموش نکنی و آن را فراموش کنی، هیچ نکرده باشی.

همچنان که پادشاهی تو را به ده فرستاد برای کاری معین، تو رفتی و صد کار دیگر گزاردی، چون آن کار را که برای آن رفته بودی نگزاردی چنان است که هیچ نگزاردی. پس آدمی در این عالم برای کاری آمده است و مقصود آن است، چون آن نمی‌گزارد پس هیچ نکرده باشد.»

مقصود مولانا روشن است و آن این که ما برای کاری و هدفی به این دنیا آمده‌ایم و اگر آن کار را به انجام رساندیم، سعادت‌مندیم وگرنه هزاران کار دیگر بکنیم و آن یک کار اصلی را فرو گذاریم، انگار هیچ نکرده‌ایم.

وی ادامه می‌دهد:

«آدمی را برای آن کار‌های دیگر نیافریده‌اند. همچنان باشد که تو شمشیرِ پولادِ هندیِ بی‌قیمتی که آن در خزاین ملوک یابند آورده باشی و ساطور گوشت گندیده کرده که «من این تیغ را معطّل نمی‌دارم، به وی چندین مصلحت به جای آرم» یا دیک [=دیگ]زرّین را آورده‌ای و در وی شلغم می‌پزی که به ذره از آن صد دیک به دست آید!».

اما آن یک کار چیست؟

بزرگان در این باره نظرات گوناگون دارند که بیشتر بر یک محور می‌چرخد و آن، «احسان به خلایق» یا «نیکی به آفریده‌های خداوند» است.

امیرمؤمنان حضرت علی (ع) می‌فرماید: «نِعْمَ زَادُ الْمَعَادِ الْإِحْسَانُ إِلَی الْعِبَادِ». (احسان و کمک به بندگان خدا، زاد و توشه مناسبی برای جهان پس از مرگ است.) مهم‌تر آن که در سخنی دیگر می‌فرماید: «رَأْسُ الْإِیمَانِ الْإِحْسَانُ إِلَی النَّاس. (کمک به مردم رأس ایمان است) و جالب اینکه در این روایات حتی کمک به مردم بی‌ایمان نیز پسندیده و مورد سفارش است. (*)

برخی عرفا «احسان به خلق» را مهمترین کار آدمی می‌دانند.

از جمله شیخ رجبعلی خیاط که فوق‌العاده به این اصل تربیتی اهمیت می‌داد. یکی از شاگردانش از او نقل می‌کند که فرمود: «با خداوند انسی داشتم، التماس کردم که سرّ خلقت چیست؟ به من فهماندند که سرّ خلقت، احسان به خلق است.»

احسان به خلایق می‌تواند حتی کوچک‌ترین کار‌ها باشد. برای نمونه کنار گذاشتن سنگی کوچک از مسیر رفت و آمد مردم، یا دانه دادن به پرندگان. بار‌ها شنیده‌ایم که برخی بزرگان نجات خویش را در غذادادن به حیوانی عنوان کرده‌اند. کار‌های بزرگ هم که جای خود دارد مانند آسان سازی کار مردم در اشتغال و ازدواج و آزاد کردن زندانی از بند و کار‌های عام‌المنفعه، چون تجهیز بیمارستان.

این گفته‌ها بهانه‌ای بود برای تقدیر از کار پسندیده همشهریان گرانقدری که گاه و بیگاه دست به پاکسازی محیط‌زیست می‌زنند و زباله‌های رها شده در طبیعت را جمع‌آوری می‌کنند که در همین شماره نیز خبری با عنوان: «نتیجه یک فرهنگ‌سازی زیست‌محیطی: زباله‌های پهنابه نصف شد» می‌خوانید که به همت گروه کوهنوردی بختگان و انجمن ادبی گلبانگ به انجام رسیده است.

این کارِ نیک به نوعی هم احسان به مردم است و هم طبیعت.

اگر همه ما به این درک و بینش برسیم که در درجه نخست برای دیگران زحمت و رنج ایجاد نکنیم و در درجه بعد، از رنج و درد‌های دیگران بکاهیم، شهری نیک خواهیم داشت.

مولانا می‌افزاید:

«.. حق تعالى تو را قیمت عظیم کرده است.

تو به قیمت ورای دو جهانی / چه کنم قدر خود نمی‌دانی

مفروش خویش ارزان که تو بس گران بهایی.

حق تعالى می‌فرماید که من شما را و اوقات و انفاس شما را و اموال و روزگار شما را خریدم که اگر به من صرف رود و به من دهید بهای آن بهشت جاودانی است. قیمت تو پیش من این است. اگر تو خود را به دوزخ فروشی ظلم برخود کرده باشی همچنان که آن مرد کارد صد دیناری را بر دیوار زد و بر او کوزه‌ای یا کدویی آویخت.» (**)
ما برای نیکی کردن و آفرینش زیبایی آمده‌ایم و نباید راه را گم کنیم و دلمان صرفاً به عباداتمان خوش باشد که نمازی و روزه‌ای به جا می‌آوریم. آن کار‌ها به جای خود، اما کار اصلی نیکی کردن به آفریده‌های خداست از انسان و حیوان و گیاه.

چنین باد

پی‌نوشت:
*- فجری، محمدمهدی (۱۳۹۷/۱۲/۱۱) احسان و نیکوکاری در قرآن و سنت، hawzah.net (پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه)، (۱۴۰۲/۶/۲۲)

**- مولانا، جلال‌الدین محمد (۱۳۸۵) فیه‌مافیه، به تصحیح و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران: انتشارات نگاه، صص ۲۷-۳۱

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها