تعداد بازدید: ۱۹۲
کد خبر: ۱۸۰۰۰
تاریخ انتشار: ۲۳ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۵ - 2023 14 September
خاطره یک استاد دانشگاه از مصاحبه با دانشجویان متقاضی بورسیه :

دکتر امیر دبیری مهر، استاد دانشگاه، در کانال تلگرامی اش (اندیشکده خرد) نوشت:

در این هفته با تعدادی از جوانان نخبه و برتر دانشگاه‌های مطرح کشور برای جذب بورسیه یکی از نهاد‌ها مصاحبه کردم.

دو روز از صبح تا عصر؛ اغلب بچه‌های شهرستانی بودند. با استعداد و مؤدب و متواضع و دوست داشتنی. رتبه‌های تک رقمی و دورقمی کنکور و در استانه ورود به مقطع ارشد.

آنقدر این بچه‌ها که بین ۲۲ تا ۲۵ سالگی بودند خوب بودند که وقت مقرر نیم ساعت مصاحبه اکثراً بیشتر شد.

دوست داشتم حرف‌های آن‌ها را بشنوم. همگی دوستدار ایران و دانش و نوآوری و توسعه کشور و اهل فرهنگ و هنر و بسیار دور از روحیات مادی و پول پرستی و کاسب کاری.

اما همه آن‌ها نگران آینده و تا حد زیادی نا امید از سیاست‌های جاری کشور و همه نیم نگاهی و کمی بیشتر به مهاجرت داشتند.

یکی از آن‌ها یک حرفی زد که هر دو بغض کردیم. دانشجوی برتر دانشگاه شریف بود. اهل مشهد. به من گفت: من توقع زیادی ندارم. نه حقوق زیاد میخوام نه خانه و نه ماشین؛ آنقدری پول دارم که کتاب بخرم و بخونم و موسیقی گوش کنم. اما فکر می‌کنم خیلی افسرده شده‌ام.

 گفتم: چرا؟

گفت: همه دوستان نزدیکم مهاجرت کردند. خیلی تنها شدم. دلم برای روز‌های با هم بودن و کافه رفتن و گشتن و صحبت کردن‌ها خیلی تنگ شده ... دوست ندارم مهاجرت کنم، اما شاید نتوانم دوری دوستان نزدیکم را تحمل کنم.
دلم گرفت دیدم تو چشماش اشک جمع شده من هم بغض تو گلوم جمع شد. بلند شدم رفتم دم پنجره اتاق دانشکده تا اشک‌های من رو نبینه.

دیگه حرفی نداشتم گفتم: موفق باشی عزیزم....

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها