آنجا نوشتیم که خرافه به مفهوم امروزی آن عبارت است از باورهای بیپایهای که در عین تأثیر در ذهن و زندگی مردم، بر دلایل عقلانی و توجیه منطقی استوار نباشد.
*****
غُلو در شخصیت پیامبر و امامان
یکی از معجزههای جاویدان اسلام تأکید بر عنوان رسالت، بشریت و عبودیت پیامبر در قرآن، و در باور مسلمانان است.
زیرا اقتضای رابطه خداوند با انسان در چهارچوب لطف همین است که انسان مانند موجودات دیگر تابع محض قوانین تکوینی نبوده بلکه به عنوان یک موجود آگاه و آزاد، طرف بیان پیام و خطاب الهی قرار گیرد.
یعنی خداوند به جای آنکه او را مانند یک ستاره یا یک گیاه بر اساس قوانین تکوینی اداره کند، او را مورد خطاب قرار داده و با او رابطه عقلانی و فکری برقرار میکند.
از نظر شیعه ارتباط خدا با انسان برای هدایت اوست.
این هدایت هم بر اساس قاعده «لطف» باید به گونهای باشد که به آگاهی و آزادی انسان آسیب نزده و مجبورش نسازد؛ بنابراین کار خدا فقط راهنمایی انسان است و بس، نه اکراه و اجبار او.
او، اما پیامبر (ص) یک رسول است و بس.
(آلعمران/۱۴۴) و این همه تأکید بر نفی الهیت و نسبت خدایی از عیسی و انبیا و اولیای دیگر نیز به همین دلیل است که به ربوبیت توحیدی آسیب نرساند.
به نمونهای از بیان قرآن در این باره توجه کنیم:
«یهود عُزیر را پسر خدا دانستند و مسیحیان، عیسی را.
اظهار زبانی آنان همین است.
آنان در اینگونه اظهارات به آیین کافران پیشین میروند.
خداشان بکشد.
چه دروغی میگویند. اینانند که غیر از خداوند، علما و عرفای خود و مسیح پسر مریم را در جایگاه ربوبیت خود قرار دادهاند، در حالی که جز به پرستش خدای یگانه فرمان نداشتند.
خدای یگانهای که جز او خدایی نیست و از شرک اینان منزه است.
اینان با این هدف دست به کار شدهاند که روشنایی هدایت خدا را با اینگونه سخنان خاموش سازند.
اما خداوند به هر حال این روشنایی را کامل خواهد کرد. اگرچه برای کافران ناخوشایند باشد.
خداوند به همین دلیل رسول خود را برای هدایت مردم و تعلیم آیین درست فرستاده است تا همه دین را آشکار سازد، اگرچه اهل شرک آن را دوست نداشته باشند.
ای مؤمنان بسیاری از علما و عرفا به غارت اموال مردم پرداخته و آنان را از راه خدا باز میدارند.ای رسول من! اینها و آنان را که ثروت اندوخته در راه خدا خرج نمیکنند، همه را از عذاب دردناکی که در پیش دارند آگاه ساز.» (توبه/۳۰ تا ۳۴)
در آیات یاد شده، خدا دانستن انسان به عنوان یک دروغ تعریف، و اساس آن تبعیت از نظامهای کفر و شرک اعلام شده است.
چنانکه در تاریخ عقاید و فلسفه روشن است، شرک و تعدد خدایان و فرض واسطههای خداگونه میان خدا و جهان به باور یونانیان باز میگردد که از راه تعالیم نوافلاطونیان وارد قلمرو معارف مسیحیت شد.
داوری قرآن در این باره واقعاً یک معجزه است.
سپس این نکته مطرح شده است که چنین موضوعی یعنی خدا بودن انسان را تنها در زبانشان دارند. (قولهم بافواههم-توبه/۳۰)
یعنی این گزاره غیر قابل تصدیق عقلانی است. این تحلیل هم یک معجزه است.
برای اینکه مسیحیان ایمان را حتی ضد عقل هم میدانند چه رسد به عقلانی بودن آن؛ و در ادامه این نکته بیان شده است که هدف اصلی متولیان ادیان تحریف شده تحمیق و استثمار مردم است و بس.
اینان قصد آن دارند که روشنایی عقل و دانایی را خاموش کنند تا عدهای بتوانند به آسانی با غارت مردم، گنجهای طلا و نقره داشته باشند؛ و سرانجام هدف رسالت محمد (ص) را مطرح میکند که کامل گردانیدن روشنایی هدایت الهی و مبارزه با دسیسههای اهل کفر و شرک میباشد.
به خاطر اهمیت ربوبیت توحیدی است که به انسان بودن رسول تأکید شده.
حتی در آیهای آمده است که اگر رسول خدا از فرشتگان هم انتخاب میشد، آن فرشته به صورت انسان در میآمد و مردم با انسان روبرو میشدند تا هیچگونه رعب و سلطه و حاکمیت ماورایی، آگاهی و اراده انسان را کمرنگ نسازد؛ و از همین جاست که رسول خدا به شدت مواظب آن بود که مردم درباره او دچار انحراف نشوند.
به همین دلیل سخت از اینکه مردم او را بزرگ بدارند پرهیز میکرد و در مناسبتهای مختلف با تأکید تمام اعلام میکرد که فرشته نیستم بشرم و شاه نیستم پیامبرم.
بیتردید امامان شیعه نیز در حد توان بر ضد غلو و تجلیلهای بیمورد سخن گفته و راهنمایی کردهاند.
اما وسوسهها و توطئههای دشمنان از طرفی و نادانی و افراط دوستان از طرف دیگر باعث شد که در تاریخ فرق و مذاهب اسلامی، عنوان غُلات شیعه شهرت یابد. در قرن سوم و چهارم مهشیدی بیش از صد فرقه از غُلات را نام بردهاند که هر یک به نوعی شخصیت امامان را در حد غلو بالا بردهاند.
ادامه دارد
برگرفته از: یثربی، سید یحیی (۱۳۹۹) فلسفه خرافات/ معرفی و شناخت خرافات، علل و انگیزههای گرایش و مبارزه با آن، تهران: امیرکبیر، صص ۲۶۹ تا ۲۷۱