نویسنده: ست گودین
مترجم: امیر انصاری
انتشارات: آموخته / ۸۰ صفحه
*****
وقتی کاری را شروع میکنیم، در ابتدای راه حسابی سر ذوق هستیم، سرمایه هم داریم، دوستان مشوق نیز کنارمان هستند، کارها به سرعت رخ میدهند و به نظر میرسد که بالاخره کارها روی غلتک افتادهاند، اما لحظهای میرسد که عبارت مشهور «که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها» را کاملاً درک میکنیم. میبینیم که مشکلات بزرگی در برابر ما دیوار شدهاند و احساس میکنیم دیگر توان ادامه نداریم. حتی فکر میکنیم کاری که کردهایم از اول اشتباه بوده است. این دقیقاً نقطهای است که کتاب شیب به آن اشاره دارد.
این کتاب که با نام دره موفقیت نیز شناخته میشود، یکی از کتابهای بسیار خوب در حوزهی موفقیت است.
نویسنده قصد دارد به ما یاد بدهد که چه موقع به یک کار بچسبیم و چه موقع آن را رها کنیم و بیخیال شویم. گاهی یک هدف برای خودمان متصور میشویم و میخواهیم هر چه سریعتر به هدف خودمان برسیم، ولی ناگهان میبینیم که مشکلات روز به روز بیشتر میشوند. ما داریم تلاش میکنیم که مشکلات را حل کنیم، ولی به ازای هر مشکلی که حل میکنیم میبینیم سه مشکل دیگر در جلوی راه ما سبز شده است.
یک شب هم که داریم با خودمان فکر میکنیم میبینیم که ادامه دادن به مسیر کنونی هیچ سودی برای ما ندارد و فقط داریم خودمان را خسته میکنیم و در عین حال هر روز هم از هدفمان دورتر میشویم. از طرفی رها کردن هم سخت است؛ زیرا میبینید که این قدر زمان گذاشتهاید، این قدر پول خرج کردهاید و رها کردن واقعاً کار آسانی نیست. این دقیقاً همان نقطه شیب است.
کتاب شیب یک نکته مهم را به ما یاد میدهد و آن این است که:
«جا زدن و رها کردن به هیچ عنوان به معنای شکست خوردن و تسلیم شدن نیست.»
گوشههایی از کتاب شیب را مرور میکنیم:
- ۸۰ درصد از مشتریان پس از هفت بار شنیدن صحبتهای فروشنده به خرید علاقهمند میشدند؛ بنابراین اکثر کارمندان فروش خیلی زود از تلاش خود دست میکشیدند. اگر فقط کمی عزمشان را بیشتر جزم کرده و صبر بیشتری به خرج میدادند، معامله را جوش داده بودند.
- به یاد داشته باشید، زمانی که خود را در شیب گرفتار دیدید، به خود و به مسئولیتپذیری و تواناییهای خود شک نکنید. در عوض، دستی بر شانهی شیب گذاشته و آن را نه یک دشمن بلکه یک دوست بدانید. سرانجام خود را به خاطر عملکرد چشمگیری که به نمایش گذاشتهاید، نیرومندتر و در جایگاهی بالاتری خواهید یافت.